روایتی از «روز جهانی کارگر» در ایران!

 

بهرام رحمانی

 

از برگزاری اولین «روز جهانی کارگر» در ایران، هشتاد و شش سال می‌گذرد. به گزارش روزنامه‌­ی «حقیقت»، ارگان نیمه رسمی «شورای مرکزی کارگران ایران» در سال 1301، کارگران شهرهای شمالی ایران - که تحت آموزش‌های سوسیال دموکراسی و فعالین سوسیالیستی قرار داشتند - با تعطیل کارخانه­ها و کارگاه‌ها، اولین مراسم اول ماه مه را در هم بستگی با سایر کارگران دنیا در ایران برگزار کردند. در این دوره، کارگران با خواسته‌هایی مانند آزادی اعتصاب، آزادی اجتماعات، هشت ساعت کار در روز، آزادی مطبوعات، ممنوعیت کار کودکان، افزایش دست ­مزد، تامین وسایل و امکانات بهداشتی در کارخانه‌ها، پرداخت منظم و بدون وقفه­ی دست­ مزد، حق تشکل و... پا به عرصه­ی مبارزه­ی طبقاتی و احقاق حقوق انسانی خود گذاشتند.

در سال 1306، مامورین شهربانی به چاپ­­خانه­ها یورش بردند و اطلاعیه­های اول ماه مه را ضبط نمودند. هم چنین در همین سال، به مناسبت برگزاری اول ماه مه، از جمله باقر نوایی، محمد پروانه، مهدی کیمرام، حسن بهرام­ قلی، سلمان قالب­ ترابی، حسین سیاسی، علی آقای کاوه، علی اصغر کاوه، زرونی، و اوهان ماطاومن توسط مامورین امنیتی دستگیر شدند. در اول ماه مه 1307، تعدادی از کارگران چاپ­ خانه­ها، نساجی­ها، خبازها و راننده­ها، در باغی نزدیک دولت ­آباد، روز هم­بستگی جهانی خود را جشن گرفتند. این جشن به دور از چشم مامورین دولتی برگرار شد. اما پس از پایان این مراسم، مامورین متوجه آن شدند و عده­ای از شرکت کنندگان در این مراسم را دستگیر کردند. در سال 1308، اعتصاب گسترده­ی کارگران نفت به دعوت «اتحادیه­ی مخفی کارگران نفت»، به رهبری یوسف افتخاری، رحیم همداد، رمضان کاوه، حسن علی ثابتی، وفایی، علی امید، علیه کمپانی انگلیس و حکومت رضا شاه به مدت سه روز اعلام شد. در اثر حمله­ی نظامی به این اعتصاب، صد و پنجاه کارگر زخمی و دویست نفر دستگیر شد و پنج هزار کارگر نیز اخراج گردید. در اول ماه مه 1309، کارگران قالی­ بافی مشهد، روز جهانی خود را مخفیانه در «کوه سنگی»، که در اطراف مشهد قرار دارد، جشن گرفتند.

از سال 1310 به بعد، جنبش کارگری وارد  یک دوره­ی رکود شد. بر اساس قانون سیاه رضا شاه در سال 1310، هر نوع وابستگی به حزب کمونیست و فعالیت کمونیستی متشکل در مقابل دولت به سه تا ده سال زندان محکوم می­شد. رکود جنبش کارگری، در متن این قانون و دستگیری و اذیت و آزار فعالین کارگری، در حدود یک دهه طول ­کشید. اما متعاقب آن، در سال­های 1320 تا 1332، جامعه­ی ایران وارد یک دوره­ی پر تلاطم گشت. در پایان جنگ جهانی دوم، رضا شاه به دلیل رابطه­ی نزدیک با هیتلر، توسط متفقین از حاکمیت کنار گذاشته شد. در نتیجه­ی این تحول، در سال 1320، زندانیان سیاسی و فعالین جنبش کارگری از زندان آزاد شدند و اتحادیه­های کارگری و سپس اتحادیه­های دهقانی تشکیل گشتند. مطبوعات آزاد پا به عرصه­ی فعالیت گذاشتند و جامعه وارد دوران نوینی از فعالیت گردید.

کارگران صنعت نفت پس از سال­ها سکوت، در اول ماه مه 1325 در آبادان دست به راه ­پیمایی زدند و روز هم بستگی جهانی خود را گرامی داشتند.

محمد رضا شاه، در سال 1327، مجددا قانون سیاه سال 1310 را زنده کرد و سرکوب شدید جنبش کارگری را در دستور کار گذاشت. بین سال­های 1329 تا 1332، بحران اقتصادی سراسر ایران را فرا گرفت و فقر و فلاکت مردم تهی دست تشدید گردید. مصدق، نخست وزیر وقت، بر اساس اختیاراتی که از مجلس گرفته بود، «قانون حفظ امنیت اجتماعی» را امضاء کرد. اما کارگران ایران بر علیه این قانون دست به اعتصاب و تظاهرات زدند. و علی ­رغم این قانون ضد کارگری، اعتصاب و اعتراض کارگران تداوم یافت.

در سال 1329، با حمله­ی نظامیان به تظاهرات اول ماه مه کارگران شهر شاهی، عده­ای از کارگران جان باختند و یا زخمی شدند. در این سال، به مناسبت نزدیک شدن اول ماه مه، کارخانه­ها و مراکز کارگری تحت نظر قوای انتظامی قرار گرفته بودند.

با انجام کودتای بیست و هشتم مرداد 1332، تا زمان انقلاب 1357، جامعه تحت سلطه­ی اختناق محمد رضا شاه قرار داشت. پس از این کودتا، موجی از دستگیری و تصفیه­­ی مخالفین و از جمله فعالین جنبش کارگری شروع شد و این وضعیت فشار زیادی بر جنبش کارگری وارد کرد. در این سال­ها، به عنوان نمونه فقط از یک صد هزار کارگر صنایع نفتی جنوب، پنجاه تا شصت هزار کارگر از کار اخراج شدند و تعداد کارگران شرکت نفت به حدود چهل هزار نفر کاهش یافت. این امر ضربه­ی بزرگی به جنبش کارگری ­زد. اما با وجود این همه تصفیه و سرکوب، در فاصله­ی سال­های 1332 تا 1342، کارگران علاوه بر سازمان ­دهی اعتراضات و اعتصابات، مراسم­ اول ماه مه خود را مخفیانه برگزار می­کردند. دهه­ی پنجاه، و سال­های 1354 و 1355، هم زمان با آغاز بحران اقتصادی دهه­ی هشتاد در جهان و ایران است. در این دوران، مبارزات کارگران و مردم ستم دیده گام ­به ­گام ارتقاء پیدا کرد و به تحولات تاریخی انقلاب بهمن 1357 منجر شد.

انقلاب بهمن 1357، گر چه یک فرصت تاریخی نوین را پیش روی طبقه­­ی کارگر ایران گشود، اما کارگران به دلیل عدم وجود تشکلات توده­ای قدرت ­مند و فقدان وجود گرایش کمونیستی روشن بین، نتوانستند آلترناتیو طبقاتی خود را در جامعه حاکم کنند. فعالین جنبش کارگری و کمونیستی توسط رژیم سرمایه داری اسلامی سرکوب شدند. تعداد قابل توجهی از آن­ها زندانی و اعدام گشتند و تعدادی هم مجبور به ترک ایران شدند. فعالیت سازمان­های سیاسی مخالف رژیم ممنوع شد و تشکل­های کارگری منحل گردید. اختناق و سرکوب خونین، این بار توسط رژیم سرمایه داری اسلامی، تمام جامعه را فرا گرفت.

خمینی، رهبر جمهوری اسلامی، از همان ابتدا سعی کرد با «کارگر» خواندن «خدا»، طبقه­ی کارگر و مطالبات ویژه آن را حذف کند تا چه رسد به روز کارگر. اما اعتراض و مبارزه­ی گاه خون بار‏ كارگران عاقبت رژيم اسلامی را مجبور كرد، كه در قانون كار (ماده­ی شصت و سه) روز اول مه را به عنوان روز كارگر و هم چنين تعطيلى این روز را (از سال 1369 با تصویب قانون کار در مجلس شورای اسلامی) به رسميت بشناسد. از اين دوره به بعد، رژيم اسلامى كه در تعطيل نكردن مراسم اول مه موفق نگشته بود، تلاش‏ ­كرد روز هم بستگی جهانی کارگران را از مضمون و محتوا تُهی سازد و به مراسم­ دفاع و طرف­داری از خود تبدیل نماید. از این رو، تحريم مراسم دولتى و برگزارى مراسم مستقل، يك هدف اصلى مبارزه­ی كارگران ايران در اول مه در تمام این سال­ها بوده است.

 

اول ماه مه 1358

در اولین بهار آزادی، یعنی اول ماه مه سال 1358، پس از سرنگونى رژيم دیکتاتوری محمد رضا شاه پهلوی، اولين مراسم روز كارگر در فضای خروشان‏ انقلاب برگزار شد. اين مراسم با شكوه­ترين جشن كارگران در ایران بود. ميليون­ها زن و مرد كارگر در اين روز در شهرهاى مختلف ايران، روز هم­بستگى جهانى خود را با برپایى ده­ها مراسم جشن گرفتند.

در تهران، بيش‏ از نيم ميليون نفر در تظاهرات اول مه شركت كردند. كارگران در صفوف تظاهرات شعارهاى طبقاتی و انقلابی خود را حمل می­كردند: «قانون كار رژيم شاه بايد ملغى شود»، «قانون كار با شركت نمايندگان كارگران بايد نوشته شود»، «دو روز تعطيلى و چهل ساعت كار در هفته»، «مزد برابر در ازای كار برابر براى زنان و مردان»، «مبارزه­ی كارگران شاغل از مبارزه­ی كارگران بیكار جدا نيست» و... از جمله شعارها و مطالبات كارگران در این مراسم بود.

در آبادان، سنديكاى دوازده هزار نفرى كارگران بیکار تظاهرات با شكوهى برگزار کرد كه پنجاه هزار نفر در آن شركت کردند. در اين تظاهرات هم كارگران آبادان همان شعارها و مطالبات كارگران تهران را در صفوف فشرده و متحد خود حمل می­كردند. در اهواز، هزاران كارگر در باشگاه شرکت نفت، جشن اول ماه مه را برگزار كردند.

در اصفهان، كارگران ذوب­ آهن و كارخانه‌هاى ديگر به هم راه جمع كثيرى از كارگران بیكار، مراسم روز كارگر را به طور مشترك در كنار يك ديگر جشن گرفتند.

در تبريز، كارگران مراسم خود را در باغ شمال برپا كردند. عوامل رژيم اسلامی با كارشكنى و ارعاب تلاش‏ كردند از برپایى مراسم مستقل كارگران جلوگيری کنند. اما کارگران با صفوف متحد و گسترده­ی خود در باغ شمال تبريز، توطئه­ی عوامل رژیم را نقش بر آب کرده و مراسم خود را برگزار نمودند.

در سنندج، كارگران و مردم ستم­ دیده از دو نقطه­ی شهر راه ­پيمايى اول ماه مه را آغاز كردند و در ميدان آزادى شهر تجمع کردند. در سخن­رانى اول مه در سنندج، درباره­ی روز جهانى كارگران و توطئه­ی رژيم اسلامی براى سركوب كارگران و زحمت­­كشان كردستان صحبت شد. در اين مراسم با شكوه، هزاران كارگر شعار «برابرى، برادرى، حكومت كارگرى» را سر دادند.

در شهر مهاباد، تظاهرات با شكوهى توسط جمعيت انبوه كارگران فصلى، كارگران كارگاه­هاى مختلف و مردم شهر به راه افتاد. كارگران شعار می­دادند: «پيروز باد روز جهانى كارگر»، «كارگران جهان متحد شويد»، «برابرى، برادرى، حكومت كارگرى» و... در اين تظاهرات با شكوه، تجمع­ كنندگان برعليه سركوب رژيم اسلامى هم شعار می­دادند.

در شهر كرمانشاه، كارگران شركت نفت، كارخانه­ی قند، كارگران ساختمانى و شيرينى ‌پزى به هم راه ساير مردم، دست در دست يك ديگر، جشن هم­بستگى جهانى خود را برگزار كردند.

 

اول ماه مه 1359

روز كارگر سال 1359، در شرايطى برگزار شد كه رژيم سرمایه­داری اسلامى، حمله به دستآوردهاى انقلاب 57 را آغاز کرده بود. جشن روز كارگر در اين سال، در میان جنگ و گريز با دستجات مسلح حزب­‌الهى و لباس شخصی­های چماق دار رژیم به صورت مراسم پراكنده و محدود در شهرهاى مختلف ايران برگزار شد.

در این سال، روز کارگر در سنندج، در میان جنگ و مقاومت توده‌اى در مقابل هجوم وحشیانه­ی نيروهاى سركوب گر جمهورى اسلامى سپری شد. در این روز، مردم سنندج كه ستون نظامى هزار و هشتصد نفره­ی رژيم اسلامى برای تسخیر و سرکوب سنندج را تار و مار كرده بودند و در تدارك آمادگى مقابله با يورش­هاى عظيم­تر رژیم بودند، مجال برگزارى مراسم بزرگ و با شكوه اول مه را نيافتند. اما در بنكه‌هاى زحمت­­كشان و در تجمعات مختلف و متعدد محلات شهر، مراسم­ كوچك اول ماه مه برپا گشت و ياد روز جهانى هم­بستگی كارگران گرامى داشته شد.

 

اول ماه مه 1360

در تهران، اول ماه مه 1360، به فراخوان سازمان­هاى چپ، تظاهرات روز كارگر برپا گرديد. هزاران نفر در اين تظاهرات شرکت کردند. عوامل رژيم اسلامى تلاش‏ ­كردند از برگزارى اين مراسم مستقل جلوگيرى كنند. دستجات حزب­‌الهى با حمایت سپاه پاسداران و با چاقو و چماق به تجمع ­کنندگان در این مراسم حمله کردند. کارگران و مردم تجمع کننده در مقابل این یورش وحشیانه دست به مقاومت زدند و جشن هم­بستگى جهانى خود را برگزار نمودند. پلاكارد پارچه‌اى بزرگى به وسيله­ی چند بادكنك به آسمان فرستاده شد، كه روى آن نوشته شده بود: «زنده باد اول ماه مه، روز جهانى كارگران، زنده باد كمونيسم!» در اول ماه مه سال 60 در تهران، حداقل سه تن با شليك گلوله­ی عوامل رژیم اسلامی زخمى شدند و ده­ها تن ديگر به وسيله­ی چاقو، چماق و كابل مجروح گشتند.

در سال 60، که به جز بوكان ساير شهرهاى كردستان توسط رژيم اسلامى اشغال شده بود، کارگران و مردم بوكان نمایندگی جنبش توده­ای مردم کردستان در مقابل حمله­ی نظامی وحشیانه­ی رژیم اسلامی به خواست احقاق حقوق انسانی، آزادی و دستاوردهای انقلاب 57 مردم این منطقه را به عهده گرفتند و يكى از با شكوه­ترين مراسم‌ اول مه خود را برگزار کردند. جمعيت انبوهى از كارگران و زحمت­كشان بوكان و روستاهاى اطراف گرد آمدند. شهر تماما رنگ و بوى جشن كارگرى به خود گرفته بود. نمايندگان تشكل­هاى كارگرى و سازمان­هاى چپ سخن­­رانى كردند و پيام خواندند. سپس‏ راه­ پيمايى گسترده‌اى با شعارهاى كارگرى در سطح شهر برگزار شد. در مراسم روز كارگر بوكان، براى اولين بار سرود انترناسيونال به زبان كردى توسط هنرمندان سازمان زحمت­کشان کردستان ایران، «كومه‌له»، اجرا شد.

 

اول ماه مه 1361 ، 62 و 63

در اين سال­ها، در متن رُعب و وحشتی كه رژيم جمهوری اسلامى با دستگيرى و اخراج و قتل­ عام كارگران و انقلابيون كمونيست و آزادی­­خواه بعد از سی­ام خرداد 60 به راه انداخته بود، كارگران ايران موفق به برگزارى گسترده و علنى روز كارگر نشدند و به اشكال ديگرى از برگزارى مراسم اول مه روى آوردند. برای مثال: پخش‏ شيرينى در محل كار، برگزارى مراسم سخن­­رانى در كارخانه­ها و بعضا تعطيل چند ساعته­ی كارخانه­ها. برگزارى مخفيانه روز كارگر در جمع­هاى محدود و تحت عناوين و پوشش­هاى گوناگون در محلات کارگری و... يكى از اشكال دائمى برگزارى مراسم اول ماه مه در این سال­ها بوده است.

 

اول ماه مه 1364

کارگران در سال 1364، در حالی به استقبال روز جهانی خود رفتند که مبارزات كارگرى پس‏ از يك دوره­ی سكوت و سكون در برابر يورش سرمایه­­داران و‏ قداره­ بندان جمهورى اسلامى، مجددا بر سر مطالباتى مانند افزايش‏ دست­­مزد، جلوگيرى از اخراج، خوددارى از اعزام به جبهه و باج و خراج جنگى آغاز شده بود. در كارخانه‌هاى تهران از روزهاى قبل از اول مه این سال، بحث كم كارى و تعطيلى كار در روز جهانی كارگر و برگزارى مراسم مستقل بر سر زبان­ها بود. از طرف ديگر، رژيم اسلامى نیز در تلاش‏ بود با برگزارى مراسم دولتى در صبح اول ماه مه، هم خود را مدافع كارگران و روز كارگر نشان دهد و هم از برگزارى مراسم مستقل كارگران جلوگيرى كند. روز اول ماه مه، گروه گروه كارگران را با توجیهات مختلف و تحت فشار سوار اتوبوس­ها كردند و به استاديوم آزادى، محل برگزارى مراسم دولتى، بردند. رژيم اسلامی انتظار داشت، كه بتواند حداقل صد هزار نفر را به مراسم خود بكشاند و استاديوم آزادی را از جمعیت لبریز كند. اما به رغم همه­ی تلاش­ها و فشارها، حداكثر توانست پنج هزار نفر را به این منظور بسيج كند. جمعيت حاضر در استادیوم نيز از هر فرصتى  برای ترک این مراسم استفاده کردند. در مراسم رژیم اسلامی، رئيس‏ جمهور وقت خامنه‌اى، در حالی كه تعداد قليل كارگران هم در حال ترک استادیوم بودند، مجبور شد سخنان خود را سريعا خاتمه دهد و از استاديوم خارج شود. بدین ترتیب، كارگران تهران با امتناع از شرکت در این مراسم دولتى، و با کم کاری و تعطیلی کار و برگزاری جشن­های خصوصی و پخش شیرینی، روز هم­بستگی جهانی خود را جشن گرفتند.

در كارخانه­ی زامياد، كارگران تصميم گرفتند جشن اول مه را با خريد گُل و شيرينى برپا كنند. جاسوسان انجمن اسلامى در مقابل از كارگران می­خواستند که به مناسبت روز كارگر، توليد را دو برابر كنند! اما كارگران ساعت هشت و نيم صبح كار را تعطيل كردند. و مديريت کارخانه به اجبارا اعلام كرد، كه به مناسبت روز كارگر، كارخانه تعطيل است.

در كارخانه‌هاى پلاسكوكار، توليد دارو، ايران ابزار، صنعتى مهرآباد و كفش‏ ملى، كارگران براى شركت در مراسم دولتى از طرف مديريت تحت فشار بودند. اكثر كارگران اين كارخانه‌ها به بهانه­ی رفتن به مراسم دولتى، كار را تعطيل كردند و راهى خانه­ی خود يا دوستان خود شدند تا روز هم­بستگى جهانى خود را جشن بگيرند.

در كارخانه­ی جوراب آسيا، مديريت با فريب کارگران را به كارخانه كشاند. كارگران كه متوجه هدف مديريت شدند، به اعتراض كار را تعطيل و کارخانه را ترک كردند.

مدیریت كارخانه­ی زيمنس‏ در روز اول ماه مه، كار را فقط براى كسانى كه حاضر به شركت در مراسم دولتى بودند، تعطيل اعلام كرد. اما كارگران کارخانه به این سیاست يك ­پارچه اعتراض‏ كردند و خواهان تعطيلى كار شدند. علی ­رغم مخالفت مدیریت، کارگران با عزمی مصمم كارخانه را به تعطيلی كشاندند.

در كارخانه‌هاى كشمير، نساجى، خانه‌ سازى، كاپكان، سيمان باختران، كاشى ايرانا، شيشه­ی مينا، نفت پارس‏، درخشان تهران، ايران ياسا و نخ ريسى، كار نيمه تعطيل بود. مديريت اين كارخانه‌ها اعلام كرده بودند فقط کارگرانی كه حاضر به شرکت در مراسم دولتى در استاديوم آزادى باشند، می­توانند كار را تعطیل كنند. بسيارى از كارگران براى آن كه در روز اول ماه مه كار نكنند، به ظاهر حاضر به شرکت در مراسم دولتی شدند، اما در اولین فرصت ممکن این مراسم را ترک کرده و با دوستان و خانواده­های خود اول ماه مه را در تجمعات کوچک خود جشن گرفتند.

در كارخانه‌هاى فيات و سينا دارو، كارگران از روزهاى قبل از یازدهم ارديبهشت، براى خريد شيرينى پول جمع ­كردند. اول ماه مه در اين كارخانه‌ها، در بين كارگران شيرينى پخش‏ شد. و كارگران ضمن تبريك به يك ديگر، درباره­ی اهميت تاريخى و طبقاتى اين روز صحبت کردند.

در تبريز، رژيم اسلامى مراسم روز كارگر را برگزار كرد. كارگران كارخانه‌ها و موسسات مختلف تحت فشار قرار گرفتند تا در اين مراسم­ دولتی شركت كنند. اما تحريم این مراسم از طرف كارگران چشم­ گير بود. از شش هزار و هفتصد كارگر تراكتورسازى فقط هزار و پانصد نفر و از سه هزار كارگر ماشين سازى فقط ششصد نفر در مراسم رژیم اسلامی شركت كردند. كارگران چند موسسه­ی بزرگ دولتى: پالايشگاه تبريز، گچ آذربايجان، سيمان صوفيان، كابل‌ سازى، شير پاستوريزه و راه آهن تبريز، اصلا حاضر به شرکت در اين مراسم ضد كارگرى نشدند.

اول مه 64 در سنندج، سرآغاز گسترش‏ مجدد اتحاد و هم­بستگى كارگران بود. از روزهاى پيش‏ از اول مه، شعارهاى راديو حزب كمونيست ايران و رادیو صدای انقلاب­(رادیو کومه­له) در شهر توزیع می­شد. روز اول مه، بسيارى از کارگاه­ها و مراكز كار در سنندج تعطيل گردید. و بر فراز كوه آبيدر آتش‏ روشن شد. كارگران سنندج در این روز به ديدار هم می­رفتند و در محافل خانوادگى از اهميت مبارزات تاريخى اين روز و مطالبات كارگرى برای هم صحبت می­کردند.

 

اول ماه مه 1365

رژيم سرمایه داری اسلامى در اول مه 65، نيز مانند سال 64، تلاش‏ كرد با برگزارى مراسم فرمايشى از تجمعات مستقل كارگران جلوگيرى كند. اما از آن جا كه از مراسم سال پيش‏ در استاديوم آزادى تهران خاطره­ی خوشى نداشت، اين بار سعی كرد براى شركت در مراسم خود از هر كارخانه دویست تا سیصد نفر را انتخاب كند و با توجه به اعلام سال 65 به عنوان سال بسيج جنگى، اين روز را در خدمت اهداف جنگ ارتجاعى با عراق قرار دهد. به اين منظور، رژيم اسلامى كارگران انتخابى را به صورت نيروهاى نظامى وابسته به پايگاه­هایى كه خود در كارخانه‌ها ايجاد و نام­ گذارى كرده بود، انتخاب و جمع ‌آورى كرد. عوامل رژيم اسلامی، از ترس این که حتا كارگران انتخابی هم در مراسم دولتى شركت نكنند، به كارگران وعده دادند كه در صورت شركت در مراسم، دو روز تعطيلى با دست ­مزد دريافت خواهند كرد. اما با وجود همه­ی این تشبثات، از مجموع ده تا دوازده هزار نفرى كه قرار بود در استاديوم امجديه جمع شوند، در صبح اول ماه مه فقط حدود دوهزار و پانصد نفر در محل تجمع کردند. و تا حوالى ظهر كه مراسم به پايان خود نزديك می­شد، از آن جمعيت دو هزار و پانصد نفره ديگر كسى جز عوامل رژيم اسلامى باقی نمانده بود. و به این ترتیب، مراسم دولتى اول ماه مه 65 نيز شکست بزرگی برای رژیم اسلامی به بار آورد.

در كارخانه‌هاى زامياد، بهپوش‏، سينا دارو و رادياتور ايران، كارگران با جمع آورى پول و خريد گُل و شيرينى اول ماه مه را جشن گرفتند. كارگران بهپوش‏ و كارگران ايران تاير با یک ابتکار جالب، به مناسبت روز كارگر يك دوره مسابقه­ی فوتبال بين تيم­هاى كارگرى ترتيب دادند. اين مسابقات که بر سر كاپ اول ماه مه - كه توسط خود كارگران تهيه شده بود­- صورت ­گرفت، با تجمع خانواده­های کارگری و با پخش شیرینی و جشن و سرور کارگران و خانواده­های آنان خاتمه یافت.

اول ماه مه 65 در سنندج، روز مراسم اتحاد و هم­بستگی گسترده­ی كارگران بود. هر چند که عوامل رژیم اسلامى در دسته‌هاى چند نفره، شهر و به ويژه مراكز و محلات كارگرى را تحت كنترل داشتند، اما مراسم روز كارگر از جمله در سالن كارخانه­ی پوشاك برگزار شد. حدود دویست نفر از كارگران به هم­راه گروه­هایى از كارگران كارگاه­هاى مختلف، كارگران اصناف و كارگران ساختمانى و كارگران بیكار روز هم بستگی جهانى خود را با صحبت درباره­ی اهميت تاريخى و طبقاتى اين روز جشن گرفتند. کارگران قطع نامه‌اى در مورد مطالبات كارگرى نظير بيمه­ی بیكارى، كاهش‏ ساعت كار، ممنوعيت كار قراردادى، تعطيل رسمی اول مه و حق ايجاد تشكل­هاى كارگرى به تصويب رساندند و با شعار «اتحاد، اتحاد، كارگران اتحاد» جشن خود را خاتمه دادند.

در كارخانه­ی شاهو و در سنديكاى نانوایى سنندج هم مراسم اول مه برگزار گشت. و در محلات كارگرنشين شهر به مناسبت اين روز شيرينى پخش‏ شد.

 

اول ماه مه 1366

اول ماه مه 66، سياست رژيم اسلامی در مقابله با روز كارگر، خوددارى از برگزارى مراسم فرمايشى و راه ‌اندازى دسته جات حزب الله به نام كارگران بود. رژيم اسلامی در این سال مجبور شد اعلام كند، كه روز كارگر را به رسميت می­شناسد. هم ­زمانى اول ماه مه 66 با روز جمعه، به رژيم اسلامی امكان می­داد تا در سكوت از برگزارى مراسم دولتى بگذرد و خود را صرفا با پخش‏ چند پيام در نماز جمعه و برگزارى مراسم اعزام به جبهه‌هاى جنگ مشغول كند. اما كارگران، اول ماه مه خود را با جشن و سرور برگزار کردند.

اول ماه مه 66 در سنندج باشكوه‌تر و گسترده‌تر از هميشه بود. رژیم اسلامى، از روزهاى قبل با بسيج نيروهاى سركوب گر، راه‌ اندازى تبليغات جنگى، كنترل خيابان­ها، محاصره­ی محلات كارگرى و تفتيش‏ بدنى کارگران به پيشواز اول ماه مه رفت. رژيم اسلامى رسما اعلام كرده بود، كه هيچ مراسم مستقلى نبايد در این روز برگزار شود. اما از روز قبل از اول ماه مه، كارگران و زحمت­­كشان سنندج دست به كار شدند. جشن­هاى متعددى در پاساژ عزتى، كارخانه­ی پوشاك، كارخانه­ی شاهو و در ميان كارگران قناد و خانواده‌هاى كارگرى برپا شد.

در مراسم پاساژ عزتى، كه در حدود دو هزار زن و مرد كارگر در آن اجتماع كرده بودند، مراسم با يك دقيقه سكوت به ياد جان ­باختگان راه سوسياليسم آغاز گشت. كارگرى در مورد ضرورت ايجاد تشكل­هاى كارگرى و شركت زنان در همه­ی شئون اجتماعى صحبت كرد. چند سرود و ترانه خوانده شد. كارگر ديگرى درباره­ی تاريخچه­ی اول ماه مه، ضرورت كاهش‏ ساعت كار، بيمه­ی بیكارى، افزايش‏ دست­ مزدها و فشارهاى جنگى صحبت كرد. يك نمايش­نامه­ی كارگرى اجرا شد و در حالی كه شعارهاى اول مه سالن را به لرزه در آورده بود، قطع­­نامه­ی هفده ماده‌اى كارگران سنندج به تایيد اجتماع كنندگان رسيد. قطع­نامه­ی اول ماه مه 66 كارگران سنندج، خواهان رسميت روز كارگر و تعطيلى كار در اين روز، حق تشكل و اعتصاب، تدوين قانون كار انقلابى، ايجاد شيرخوارگاه، مهد كودك و مرخصى كافى دوران باردارى و رفاه حال زنان كارگر، لغو ماده­ی سی و سه قانون كار در مورد اخراج كارگران، چهل ساعت كار در هفته، دست ­مزد متناسب با افزايش‏ تورم، ممنوعيت كار كودكان زير هجده سال، بيمه و بهداشت، امكانات ورزشى و سوادآموزى، تعاونى مصرف و تعاونى مسكن، كار براى بیكاران، جلوگيرى از سربازگيرى در محل كار و تشكيل كميته­ی حل اختلاف با مشاركت نمايندگان تمام صنف­هاى كارگرى شده بود.

در مراسم ديگرى، زنان كارگر در يكى از محلات شهر سنندج اجتماع با شكوهى ترتيب دادند. محل برگزارى اين مراسم با ستاره­ی سرخ و عكس­هایى از جان­ باختگان كمونيست تزئين شده بود.

در شب اول مه، آسمان سنندج از شعله‌هاى سرخ آتش­های برافروخته شده در فراز كوه­های مشرف به شهر روشن شده بود. بر كوه آبيدر، آتشى به شكل یازده ارديبهشت روشن بود. روز اول مه، هزاران تن از مردم در كوه آبيدر گرد آمدند، پرچم سرخ كارگرى را به اهتزاز در آوردند، سرود انترناسيونال خواندند، از ضرورت اتحاد و هم­بستگى جهانى كارگران حرف زدند و شعار «زنده باد اتحاد كارگران!» را سر دادند.

 

اول ماه مه 1367

در اول ماه مه 67، رژيم اسلامى، يك ­بار ديگر به منظور جلوگيرى از مراسم مستقل كارگران وارد ميدان شد. مراكز كار در تهران به پنج بخش‏ تقسيم شده و قرار گشت در هر يك از اين بخش­ها، مراسم دولتى روز جهانی كارگر برگزار شود.

در كارخانه­ی پارس‏ الكتريك، مراسم دولتى امكان برگزارى و گردهمایى مستقل را از كارگران گرفت. اكثر كارگران تنها توانستند از رفتن به مراسم دولتى امتناع کنند. آن­ها چند قسمت كارخانه را با گُل تزئين نموده و در گروه­های مختلف مشغول صحبت درباره­ی مشكلات زندگى خود شدند؛ در حالی که سخن­رانى عوامل اسلامى سرمايه در سالن­هاى خالى جريان داشت.

در كارخانه­ی ايران ناسيونال، كارگران براى شركت در مراسم دولتى در محل کارخانه­ی پارس‏ الكتريك تحت فشار مديريت و كارگزارانش‏ در انجمن اسلامى كارخانه قرار گرفته بودند. اسامى كارگرانى كه حاضر به شركت در مراسم نبودند، توسط جاسوسان انجمن اسلامی نوشته ­شده بود. بالاخره تعدادى از كارگران با جبر و زور سوار اتوبوس­ها شده و به کارخانه­ی پارس‏ الكتريك برده شدند. اما با تمام این­ها، از مجموع كارگران اين منطقه كه بالغ بر هزاران تن ­می­شوند، فقط در حدود دو هزار نفر در مراسم ضد­ كارگرى رژيم اسلامی در محل کارخانه­ی پارس‏ الكتريك شركت كردند.

در كارخانه­ی پروفيل نيمه سبك، كارگران از قبل تصميم گرفته بودند در روز اول ماه مه كار را تعطيل كنند. تعداد زيادى از كارگران صبح اول ماه مه با دست كشيدن از كار، عملا كار را تعطيل كرده و با پخش‏ شيرينى مراسم خود را بر پا داشتند. تعدادى از كارگران نيز كه تحت فشار مديريت مجبور به شركت در مراسم دولتى در كارخانه­ی بنز خاور شده بودند، هنگام بازگشت از مراسم فرمايشى از اتوبوس­ها پياده شده و در محوطه سبزى در نزديكى كارخانه اجتماع كردند و روز هم بستگى جهانى خود را گرامى داشتند.

در كارخانه­ی ايران ياسا، كارگران صبح اول ماه مه، با گُل­هاى ميخك سرخ وارد كارخانه شدند. ميخك­هاى سرخ با شعار «یازدهم ارديبهشت، روز جهانى كارگر مبارك باد!» در بعضى از قسمت­ها بر روى دستگاه­ها نصب شد و جلوه­ی زيبایى به محل كار كارگران داد. كارگران شيفت دوم این کارخانه هم اول ماه مه را جشن گرفتند. در حالی که این بار انتظامات كارخانه، گُل­هاى ميخك كارگران را هنگام ورود به كارخانه‌ها از آن­ها گرفته بود، كارگران اعلام كردند در صورتی كه گُل­ها به آن­ها پس‏ داده نشود، اقدام به اعتراض‏ خواهند کرد. رئيس‏ شيفت به ناچار به انتظامات دستور داد گُل­ها را به كارگران پس دهند. كارگران نیز رستوران كارخانه را با گُل­هاى ميخك سرخ گُل­ باران كردند و با پخش‏ شيرينى روز هم­بستگی جهانی خود را جشن گرفتند. و در حرکتی نمادین به رسم اتحاد، بخشى از شيرينی­ها را با يادداشت تبريك اول مه براى كارگران شيفت يك و سه به جا گذاشتند. كارگران شيفت سه کارخانه­ی ایران یاسا نيز با گُل و شيرينى به كارخانه آمده و به مدت نيم ساعت دستگاه­ها را خاموش‏ و كار را تعطيل كردند، شيرينى خوردند و درباره­ی مسایل كارگرى به بحث و گفت ­و ­گو پرداختند.

در كرج، رژيم اسلامى راه­­پيمايى فرمایشی را به كارگران كارخانجات مختلف حومه­ی كرج تحميل كرد. اما در عمل، زمانی كه كارگران از سرويس­ها پياده ­شدند و نيز در حين راه ­پيمایى، به طور دسته­ جمعى يا انفرادى صف راه پیمایی را ترك كردند. به طوری كه اكثر پلاكاردهاى كارخانه­های کرج به خاطر جلوگيرى از آبروريزى جمع گرديد. در این مراسم فرمایشی، تنها تعداد بسيار ناچيزى - كه آن­ها نیز عمدتا كارگر نبودند­- شركت كردند. حزب­ الهى‌هاى شركت­ كننده در این مراسم عليه كمونيست­ها شعار می­دادند، چون آن­ها را مسبب تحريم مراسم می­دانستند.

اول ماه مه 67، در سنندج، کارگران با برپایى يك اجتماع چند هزار نفره، هم­بستگى و قدرت طبقاتى خود را به رژيم اسلامى نشان دادند. در تدارك مراسم روز كارگر، از چند روز قبل از اول مه، نمايندگان كارگران فلزكار، تعميركار، نجار، خياط و چندين صنف ديگر به اداره­ی كار سنندج مراجعه می­كنند و محل مناسبى براى برگزاری مراسم مستقل خود طلب می­کنند. مسئولان اداره­ی كار در ظاهر مخالفتى با این خواشت کارگران نمی­كنند، اما با كارشكنى تلاش‏ می­كنند فرصت تدارك مراسم را از كارگران بگيرند و آن­ها را به مراسم دولتى بكشانند. در مقابل، کارگران با پیگیری خود مسئولان اداره­ی كار را ناچار می­کنند دبيرستان رازى را - كه در ميان پايگاه­هاى نظامى رژيم قرار دارد­- در اختیار آن­ها بگذارد. مسئولان اداره­ی کار، ضمن عقب نشینی، این شروط را براى برگزارى مراسم جلوى كارگران می­گذارند: به هنگام مراسم هيچ­ كس‏ حق روزه‌ خوارى ندارد؛ زنان بايد حجاب اسلامى را رعايت كنند؛ مراسم بايد با آيه‌اى از قران شروع گردد؛ موسيقى نبايد پخش‏ شود؛ و سخن­ رانان نبايد با سر و صورت پوشيده سخن­ رانى كنند. نمايندگان کارگران در این باره جلسه­ای تشكيل می­دهند. و هيچ­ يك از شروط رژيم اسلامى پذيرفته نمی­شود. قطع­­نامه­ی سال گذشته كارگران سنندج به عنوان قطع ­نامه­ی اول ماه مه 67 مجددا انتخاب می­گردد. در بعد از ظهر اول ماه مه، همه­ی كارهای تدارکاتی و اجرایی صورت گرفته است. در مدت كوتاهى، اطاق­ها و سالن­ها و حياط دبيرستان رازى مملو از جمعيت مشتاق می­شود. تعداد جمعيت حدود ده هزار نفر است. محل مراسم با شعارهاى اول ماه مه آرايش‏ يافته است. سرود انترناسيونال، آغاز این مراسم با شکوه كارگران سنندج بود. پس از آن، كارگرى در مورد تاريخچه­ی روز كارگر و مسایل مشخص‏ كارگران چون افزايش‏ دست­­مزد، بيمه بیكارى، گرانى سرسام­‌‌آور، بى‌ حقوقى زنان، حق تشكل و اعتصاب، و امكانات بهداشتى و درمانى صحبت می­كند. جمعيت يك­ پارچه شور و شوق است. سرودهاى انقلابى خوانده می­شود. در بخش‏ تریبون بحث آزاد، كارگران درباره­ی هر مساله‌اى از جمله ضرورت مبارزه عليه جمهورى اسلامى و سرنگونى آن بحث می­كنند. جمعيت با شيرينى و شكلات پذيرايى می­شوند. در پايان، قطع­­نامه­ی هفده ماده‌اى كارگران سنندج قرائت شده و به تائيد جمعيت می­رسد. پس از پایان مراسم، كارگران با چهره‌هاى مصمم از كنار پايگاه­هاى رژیم می­گذرند و راهى خانه‌های­شان می­شوند.

در كارخانه­ی شاهو نيز کارگران با دسته‌هاى گُل به كارخانه آمدند و شعارهاى اول ماه مه را در كارخانه نصب کردند. عوامل رژیم، در ميان شور و اراده­ی كارگران حتا جرات نیافتند فراخوان شركت در مراسم دولتى را طرح کنند.

در مهاباد، از روزهاى قبل از اول ماه مه، ساكنين يكى از محلات شهر به استقبال جشن هم­بستگى خود می­روند. در روز یازدهم ارديبهشت شور و نشاط سراسر محله را فرا گرفته است. كارگران نانوایى كار را تعطيل می­کنند. كارگران با رفت و آمد به خانه­ی يك ديگر و بحث حول مسایل كارگرى، اول ماه مه را گرامى می­دارند.

 

اول ماه مه 1368

اول ماه مه 68، در شرايطى فرا رسيد كه جمهورى اسلامى پس‏ از شكست سياست­هاى جنگ طلبانه‌اش‏، به صف كارگران پيشرو جنبش‏ كارگرى حمله ­برده، تعداد زيادى را دستگير و راهى سياه­­چال­ها نموده و بسيارى را نیز به هم راه هزاران زندانى سياسى دیگر قتل ­عام كرده بود. از این رو، كارگران اول ماه مه 68 را در خانواده‌ها و محافل كارگرى به دور از چشم عوامل جنايت كار رژيم اسلامى جشن گرفتند.

اما در كردستان، در اول ماه مه، نيروى متحد و هم بسته­ی كارگران بر شهرها سايه افكند. یازدهم ارديبهشت 68 در كردستان، واقعا روز كارگران بود. و در محلات كارگرى، هم­بستگى و شادى از اعلام آن موج می­­زد.  در این سال، برپایى اجتماعات كارگرى از سنندج تا مهاباد و از سقز تا مريوان گسترش‏ يافت.

در سنندج، از اوایل ارديبهشت 68 مراكز كار و محلات كارگرنشين، هر دو، كانون­هاى تدارك روز كارگر شده بودند. به ابتكار محلات كارگرى در آخرين جمعه­ی قبل از اول ماه مه، يك برنامه­ی كوهنوردى سازمان یافته بود. در مسير راه، فاصله به فاصله، شعار «آزادى، برابرى، حكومت كارگرى»، «مرگ بر جمهورى اسلامى»، «خفقان، بیكارى، اين است هديه­ی جمهورى اسلامى» و «زنده باد كومه‌له و زنده باد حزب كمونيست» به چشم می­خورد. تا ساعت پنج صبح، صدها نفر بر فراز کوه آبيدر جمع شده بودند. روى قُله­ی کوه آبیدر، پلاكاردهاى بزرگى با شعارهاى «یازدهم ارديبهشت، روز جهانى كارگران» و «زنده باد آزادى، برابرى، حكومت كارگرى» در اهتزار بود. ساعت نه در ميان شادى مردم، پرچم سرخى بر يك بلندى نصب شد. و ساعت ده، مردم دسته دسته راه بازگشت به شهر را در پيش‏ گرفتند.

در كارخانه­ی شاهو، مراسم اول ماه مه در ساعت دوازده آغاز گشت. در اجتماع عمومى كارگران، چند سخن رانى شد. كارگران سرود و آواز خواندند. شيرينى پخش‏ کردند. سپس قطع ­نامه‌اى در شانزده ماده قرائت شد و به تصويب جمعیت رسيد و در ميان شور و احساسات حاضران، جشن هم­بستگى اول ماه مه پايان گرفت.

اجتماع بزرگ اول مه كارگران سنندج در سالن ورزشى تختى برپا شد. كارگران از چند روز پيش‏ به دنبال اين سالن بودند. اداره­ی كار سنندج تا ظهر یازدهم ارديبهشت، كارگران را بى ‌جواب گذاشته بود تا شاید بتواند در برگزاری مراسم آن­ها اختلال کند. اما بعد از ظهر این روز كارگران، بدون مجوز، دسته دسته به طرف سالن تختى شهر به راه افتادند. اجتماع وسيعى جلوى سالن تختی تشكيل شد. کارگران درهاى سالن را به نيروى خود باز كرده و شعارها و پلاكاردهای اول ماه مه را بر در و دیوار سالن نصب نمودند: «كارگران جهان متحد شويد»، «پيروز باد یازدهم ارديبهشت، روز جهانى كارگر»، «ما كارگران كردستان از مبارزات كارگران فلسطين پشتيبانى می­كنيم». در فاصله­ی كوتاهى در حدود شش هزار نفر در سالن جاى گرفتند. سرود انترناسيونال هم راه با غرور و شادى كارگران، آغاز مراسم را اعلام نمود. درباره­ی تاريخچه­ی روز كارگر، تشكل­هاى كارگرى و ظلم و ستم به زنان سخن رانى شد. آخرين سخن­ران يك كارگر پانزده ساله بود. او شرح داد، كه چگونه سرمايه­‌داران به علت نياز خانواده‌هاى كارگرى، كودكان و نوجوانان آن­ها را می­ربايند و در بازار بی ­رحم و پر از شقاوت، به كار برده­وار می­كشند. احساس انسانی عميق حاضران در سالن برانگيخته شد. متن چاپ شده­ی قطع­­نامه­ی اول ماه مه در بیست و سه ماده در بین حاضران پخش‏ شد. بندهاى قطع­­نامه يك به يك خوانده و به تائيد اجتماع كنندگان پر شور رسيد. پس‏ از تصويب قطع­نامه، در حالی كه هزاران زن و مرد، پير و جوان، سرود آتش‏ سرخ­ (ئاگره سوره) را می­خواندند، اجتماع  با شكوه كارگران سنندج پايان گرفت و راه­پيمایى اول مه آغاز شد. هزاران تن از خانواده‌هاى كارگرى دوش ‏­به ­دوش‏ هم در صفی خروشان به راه افتادند. در طول راه، مردم دسته­دسته به راه­پيمايان اول مه می­پیوستند. هزاران نفر هم ­صدا شعار می­دادند: «اتحاد، اتحاد، كارگران اتحاد»، «زنده باد آزادى، برابرى، حكومت كارگرى»، «زنده باد سوسياليسم» و «زندانى سياسى آزاد بايد گردد». راه­پيمایى در نزديكى چهار راه طالقانى خاتمه يافت و پس از آن، مردم در كوچه و محلات پخش‏ شدند. و در تجمعات و محافل دوستانه­ی خود به جشن و سرور ادامه دادند. عوامل رژیم اسلامى، در تمام اين روز فقط صحنه‌هاى شورانگيز اجتماع  و راه­پيمایى  كارگران و مردم پر شور شهر را از دور می‌پائيدند و در هراس از این قدرت متحد بر خود می­لرزیدند.

در مهاباد، سقز و مريوان هم اول ماه مه 68، فضایی سراسر شادمانى به این شهرها داده بود. علی­­رغم كنترل نظامى و آماده باش‏ نيروهاى سركوب­گر رژيم اسلامى، كارگران از روزهاى قبل از یازدهم اردیبهشت به استقبال روز كارگر رفته بودند. در روز اول ماه مه، محله‌هاى كارگرنشين شاهد تعطيلى كار و ديد و بازديد خانواده‌هاى كارگرى بود. در ده­ها تجمع خانوادگى و كارگرى درباره­ی تاريخچه­ی اول ماه مه، اهميت و جايگاه طبقاتى آن و مشكلات و مطالبات كارگرى مانند بيكارى، گرانى و ضرورت افزايش‏ دست ­مزدها صحبت شد. در بسيارى از محلات كارگرنشين، آتش‏ روشن بود و مردم با شيرينى از يك ديگر پذيرايى می­كردند.

در این سال، مبارزه­ی کارگران در شهر سنندج در سازمان­ دهی مراسم­ و راه­پیمایی­ اول ماه مه، مضمون و محتوای طبقاتی و تاریخی قطع ­نامه­ایی که در تجمع چند هزار نفری به تصویب رسید، جایگاه ویژه­ای در جنبش کارگری و در برگزاری اول ماه مه در ایران دارد. در این جا، به یاد این حرکت پر شور کارگران در سنندج، قطع­­نامه­ی­ مراسم اول ماه مه 68 آن­ها را می­آوریم:

 

«كارگران، زحمت­ كشان، رفقاى هم سرنوشت!

اول ماه مه، یازدهم ارديبهشت، روز جهانى كارگران و روز تجلى اتحاد و هم­بستگی كل كارگران جهان را از هر ملت و نژاد و دين و جنسى به همه تبريك و شادباش‏ می­گویيم. ما نيز هم­ گام با هم طبقه‌ای­های­مان در سراسر جهان اين روز تاريخى را گرامى می­داريم.

اين روز را در حالى جشن می­گيريم، كه كارگران با شعار كارگران جهان متحد شويد، می­روند تا با نيروى عظيم و متحد خود، خواسته‌ها و اهداف خود را به روشنى تمام اعلام و در جهت اعاده­ی مطالبات و توقعات روزافزون خود با نيروى افزون­ترى به پيش‏ روند. اين  روزى است، كه كارگران جهان دست در دست هم با هم­­پيمانان خود اتحاد خود را تازه می­كنند و اين روزی است كه نه تنها يادى می­كنيم از اعتصاب عمومى كارگران آمريكا و به خاك و خون كشيدن كارگران معترض‏ شيكاگو در سال 1886 در صد و سه سال پيش،‏ بلكه روزی است كه خواست‌ها و توقعات­مان را بيان و بر اين خواسته‌ها پاى می­فشاريم و در قطع ­نامه‌اى شامل بیست و سه ماده اعلام می­داريم، ما كارگران كردستان خواستاريم:

1- ما خواهان به رسميت شناختن و تعطيلى یازدهم ارديبهشت، روز جهانى كارگر، هستيم؛

2- ما خواستار به رسميت شناختن تشكل­هاى كارگرى اعم از شورا، سنديكا و اتحاديه و كميته­ی حل اختلاف ميان كارگران و كارفرمايان با حضور نماينده­ی واقعى كارگران می­باشيم؛

3- اگر زنان نصف جامعه را تشكيل می­دهند، ما كارگران كردستان خواستار برابرى حقوق كامل مردان و زنان در مقابل كار برابر و در كليه­ی شئون زندگى اجتماعى و اقتصادى و سياسى هستيم؛

4- ما خواستار ممنوعيت كار كودكان كم­تر از هجده سال می­باشيم؛

5- ما خواستار افزايش‏ دست­ مزد كارگران با توجه به بالا رفتن تورم و هزينه­ی خانواده­ی پنج نفره هستيم؛

6- حداقل دست­مزد كارگران با توجه به بالا رفتن تورم و هزينه­ی خانواده­ی پنج نفره، كه توسط نمايندگان واقعى كارگران تعيين می­گردد را خواستاريم؛

7- ما خواستار برقرارى چهل ساعت كار در هفته و دو روز تعطيلى متوالى در هفته هستيم؛

8- ما خواستار ممنوعيت هر نوع اضافه ‌كارى و شب ‌كارى در كليه­ی واحدهاى توليدى و غيرتوليدى جز كارهاى ضرورى اجتماع آن هم با حقوق و مزاياى دو برابر می­باشيم؛

9-  ما خواستار ممنوعيت هر گونه قطعه ‌كارى و كار كنتراتى هستيم؛

10- ما خواستار ممنوعيت هر گونه اخراج و پایين آوردن دست­­مزدها از طرف كارفرمايان به بهانه‌هاى مختلف می­باشم؛

11- ما خواستار ايجاد بيمه­ی بیكارى براى افراد بیكار و آماده به كار اعم از زن و مرد بالاتر از هجده سال هستيم؛

12- همان­ طور كه می­دانيم، باعث اصلى فساد و فحشا و اعتياد، فقر و بیكارى در جامعه است. ما خواستار ايجاد كار مناسب براى كليه­ی زنان و مردان بالاتر از سن هجده سال می­باشيم؛

13- ما خواستار مسكن مناسب، بهداشت و تعاونى مصرف در محل­هاى مناسب براى كارگران و زحمت­كشان هستيم؛

14- ما خواستار اجبارى بودن تحصيل براى تمام فرزندان كارگران و زحمت­ كشان تا سن هجده سالگى با مخارج دولت هستيم؛

15- ما خواستار افزايش‏ روزهاى مرخصى از دوازده روز به سی روز در كليه­ی واحدهاى توليدى و غيرتوليدى براى كارگران هستيم؛

16- ما خواستار ايجاد تسهيلات رفاهى براى زنان اعم از مهد كودك، شيرخوارگاه و مرخصى كافى در زمان باردارى و ايجاد رخت­شويخانه‌هاى عمومى در محل­هاى كار و زيست زنان هستيم؛

17- ما كارگران خواستار كاهش‏ فورى قيمت كالاهاى ضرورى و مايحتاج عمومى اجتماع هستيم؛

18- ما خواهان پرداخت به موقع دست ­مزدها و بُن كالاها می­باشيم؛

19- ما خواستار تحويل كالاهاى اساسى كه بتواند كمكى به سطح معيشت ما كارگران در مقابل تحويل بُن­هاى كارگرى باشند، هستيم؛

20- ما خواهان به مجازات رسانيدن افراد رشوه‌ خوار و سودجو در تمام ادارات و موسسات دولتى و خصوصى می­باشيم؛

21- ما خواستار فراهم كردن امكانات ورزشى و تفريحى براى كارگران در محل­هاى كار و زيست كارگران هستيم؛

22- ما كارگران كردستان، پشتيبانى قاطعانه­ی خود را از مبارزات حق‌ طلبانه­ی كارگران و زحمت­­كشان فلسطينى عليه اسرائيل و امپرياليسم اعلام می­داريم؛

23- ما كارگران كردستان، پشتيبانى قاطع خود را از مبارزات كارگران جهان در راه به ثمر رسانيدن خواسته‌هاى برحق خود اعلام می­داريم.»

 

اول ماه مه 1369

مراسم روز جهانی کارگر این سال توسط خانه­ی کارگر جمهوری اسلامی در  تهران برگزار شد. به مناسبت برگزاری این مراسم، کارگران از نقاط مختلف شهر تهران، روز جمعه، با شعارهایی هم چون «اعتصاب، اعتصاب حق ماست!»، «لايحه­ی نوسازی شعار است شعار است، اخراج نيروی کار، اهداف است اهداف است!» و «قانون کار ايران بايد اجرا گردد!»، در ميدان بهارستان گرد آمدند. آن­ها با شعارهای خود ضمن محکوم کردن طرح خصوصی سازی سرمایه­داری ایران، مراسم خانه­ی کارگر را به چالش کشیدند.

در اول ماه مه 69، رژیم اسلامی اجازه­ی برگزاری راه­پیمایی به کارگران را نداد و مراسم این سال در تهران به تجمع خانه­ی کارگر محدود ماند.

 

اول ماه مه 1370

کارگران در حالی به استقبال اول ماه مه این سال شتافتند، که قانون کار رژیم اسلامی از آغاز سال جاری در دستور اجرا قرار گرفته بود. طرح نهایی این قانون سرانجام پس از اعتراضات طولانی کارگران، سرانجام در دی ماه 1369 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود.

این قانون کار، مانند قانون کار سابق، قانونی ضد کارگر بود؛ حق اعتصاب و حق تشکل، دو خواست محوری کارگران، را به رسمیت نمی­شناخت؛ و تبعیضات جنسی، مذهبی و ملی در آن موج می­زد. اما با این وجود، عقب نشینی­هایی نسبت به قانون کار سابق در آن وجود داشت، که به یُمن مبارزه و مفاومت طولانی کارگران حاصل شده بود. تعطیلی روز کارگر و سی روز مرخصی سالانه در قانون کار جدید پذیرفته شده بود؛ و به تعیین سالانه­ی دست مزدها بر مبنای خانوار پنج نفری نیز اشاره گشته بود. با تمام این­ها، و علی­رغم تمام تلاش­های رژیم سرمایه­داری اسلامی برای سرکوب و به تمکین کشاندن طبقه­ی کارگر، مبارزات کارگران نه تنها خاتمه نیافت، بلکه در این سال و سال­های بعد رو به رشد نیز گذاشت. به طوری که به گفته­ی کمالی، وزیر کار  وقت رژیم اسلامی، در این سال حدود دو هزار حرکت و اعتصاب کارگری روی داد.

 

اول ماه مه 1372

در طی این سال نیز یورش همه جانبه­ی رژیم اسلامی به کارگران ادامه داشت. سیاست اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی، رییس جمهوری وقت، مبتنی بر خصوصی سازی، کنار گذاشتن اقتصاد دولتی و از جمله حذف سوبسیدهای دولتی و به دنبال آن طرح «تعدیل نیروی انسانی در کارخانجات» پیگیری شد و صدها هزار کارگر در معرض بیکاری قرار گرفتند.

در رزو اول ماه 72، کارگران در اقصا نقاط ایران مشغول مبارزه علیه سیاست­های ضد کارگری رژیم اسلامی و دفاع از معیشت خود و خانواده­های­شان بودند. در این روز، دور دوم اعتصاب کارگران جهان چیت انجام گرفت، که به مدت پانزده روز ادامه داشت.

 

اول ماه مه 1373

اول ماه مه 73، روز اعتراض کارگران علیه اخراج سازی­ها و دست­مزدهای پایین بود. در این روز، مراسم فرمایشی روز جهانی هم بستگی کارگران توسط انجمن­های اسلامی برگزار شد. آن­ها اعضای انجمن­های اسلامی کارخانجات مختلف تهران و حومه را با اتوبوس­های از پیش آماده شده به مقبره­ی خمینی بردند. در مراسم فرمایشی دیگری که توسط خانه­ی کارگر برگزار شده بود، نیز فقط نمایندگان شوراهای اسلامی گرد آمدند و از حضور کارگران خبری نبود.

اما کارگران روز خود را در محافل و خانه­های خود جشن گرفتند، به دید و بازدید هم رفتند و درباره­ی مشکلات دامن گیر طبقه­ی کارگر به بحث و مشورت و چاره جویی پرداختند.

 

اول ماه مه 1374

در این سال اعتراضات کارگری به حدی وسعت یافت، که مقامات امنیتی و شوراهای اسلامی کار برای جلوگیری از گسترش اعتراضات کارگری، جلسات اضطراری برگزار کردند تا در مقابله با اعتراضات کارگران چاره­جویی کنند. در این سال و سال بعد نیز، اول ماه مه در متن وضعیت مبارزات روزمره­ی کارگران در دفاع از معیشت خود و سرکوب این مبارزات توسط رژیم اسلامی در اشکال محدود در محافل و روابط خانوادگی کارگران برگزار گردید.

 

اول ماه مه 1376

مراسم فرمایشی اول ماه مه این سال توسط خانه­ی کارگر در ورزشگاه دوازده هزار نفری آزادی برگزار شد. علی اکبر ناطق نوری، از سخن­رانان این مراسم بود. برای این مراسم، رژیم اسلامی و نهادهای ضد کارگری آن تمامی تلاش خود را به کار گرفتند، تا کارگران را به ورزشگاه آزادی بکشانند، ولی با این همه مراسم فرمایشی اول ماه مه رژیم اسلامی مورد استقبال کارگران قرار نگرفت.

 

اول ماه مه 1377

در این سال، رژیم اسلامی، مانند چند سال گذشته، هفته­ی دوم اردیبهشت را «هفته­ی کارگر» اعلام کرد و نهادهای ضد کارگری را مامور اجرای برنامه­هایی برای جلوگیری از برگزاری مراسم مستقل کارگران نمود.

در روز دهم اردیبهشت، مراسم دولتی روز کارگر در تهران در کارخانه­ی سینا دارو برگزار شد، که در آن رییس جمهور و وزیر کار رژیم اسلامی سخن رانی کردند. در شهرهای دیگر نیز مراسم مشابهی برگزار گردید و مقامات محلی رژیم در آن­ها به سخن رانی پرداختند.

 

اول ماه مه 1378

بزرگ­ترین مراسم روز جهانی هم بستگی کارگران در این سال در میدان بهارستان تهران برگزار شد. خانه­ی کارگر رژیم اسلامی تلاش کرد، تا از فضای اعتراضی علیه تغییر قانون کار در میان کارگران بهره برداری کند و کارگران را به نفع جناح «دوم خرداد» به خیابان بیاورد. از طرف دیگر، کمیسیون احزاب مجلس نیز این تظاهرات را غیرقانونی اعلام کرد. با این حال، کارگران در میدان بهارستان اجتماع کردند. علی رضا محجوب و سهیلا جلودارزاده، در طی مراسم اول ماه مه کارگران، تلاش کردند مانع راه­پیمایی کارگران شوند. اما عده ای از کارگران به سوی مجلس به راه افتادند، که با یورش نیروهای انتظامی مواجه شده و به ناچار متفرق گشتند.

در شهر سنندج نیز روز جمعه دهم اردیبهشت، هزاران کارگر هم راه با خانواده­های­شان به آبیدر رفتند و در جمع­های مختلف به بحث و گقت و گو در مورد مسایل کارگری پرداختند و با پخش شیرینی روز هم­بستگی جهانی خود را گرامی داشتند. در شهر سقز نیز به دعوت سندیکای کارگران خباز، مراسم اول مه مه در سالن شهرداری این شهر برگزار شد.

 

اول ماه مه 1379

ده­ها هزار کارگر در مراسم اول ماه مه 79 در تهران شرکت کردند. خانه­ی کارگر در این مراسم کوشید، تا بار دیگر خشم کارگران را متوجه سازمان تامین اجتماعی، عمل کرد مجلس پنجم در رابطه با خروج کارگران کارگاه­های زیر پنج نفر و ده نفر از شمول قانون کار، و هم­چنین سازمان صدا و سیما بنماید. و بدین ترتیب، کارگران را متوجه انتقاد به عمل کرد یک جناح از رژیم اسلامی و نه کلیت آن کند. اما تعداد بسیاری از کارگران با شعارهای خود، کل رژیم سرمایه­داری اسلامی را به باد اعتراض گرفتند. در پایان این مراسم، خانه­ی کارگر قطع نامه­ی پانزده ماده­ای خود را صادر کرد، که مهم­ترین نکات آن در مورد طرح بازنشستگی پیش از موعد، محکوم نمودن مصوبه­ی مجلس شورای اسلامی و انتقاد از سازمان صدا و سیما بود. کارگران معترض در این مراسم، که مطالبات واقعی خود را فریاد می­کردند، بارها مورد هجوم گروه­های حزب­الله و لباس شخصی­ها قرار گرفتند. کارگران مطالباتی هم چون تشکل مستقل کارگری، حق اعتصاب، قرادادهای دسته جمعی، کنار گذاشتن پیمان کاران، جلوگیری از اخراج­ها، افزایش دست­مزدها و حمایت از آزادی مطبوعات و بیان را در این تجمع مطرح کردند.

 

اول ماه مه 1380

کانون عالی شوراهای اسلامی کار، روز اول ماه مه 80 را «روز حمایت از کارگران قراردادی و پیمانی و روز انزجار از شرکت­های پیمانی و مخالفت با حضور کارگران خارجی» نام­گذاری کرده بود. افراد خانه­ی کارگر، در طول این مراسم، سعی می­کردند شعارهای ضد خارجی از جمله شعار «کارگر خارجی عامل بیکاری است»، «کارگر بیگانه اخراج باید گردد» را به شعار مراسم تبدیل کنند. اما کارگران آگاه به منافع طبقاتی خود در این راه با این نهادهای ضد کارگری هم راه نشدند و سیاست نژادپرستانه­ی رژیم اسلامی را نقش بر آب کردند. در بخشی از قطع نامه­ای که توسط عوامل ضد کارگری رژیم در پایان این مراسم قرائت گردید، آمده بود: «ما از تمامی دستگاه­های مسئول می­خواهیم برای ارسال اتباع بیگانه فاقد پروانه به اردوگاه­های مرزی اقدام کرده و قاطعانه با کسانی که در اجرای قانون کوتاهی می­کنند، برخورد کنند.»(به نقل از: «کار و کارگر»، اردیبهشت 1380، صفحه­ی ده)

در دانش­گاه­های تهران نیز دانش­جویان اول ماه مه را گرامی داشتند. این مراسم مورد یورش نیروهای انتظامی قرار گرفت و به درگیری میان دانش­جویان و آن­ها منجر شد. به گزارش خبرگزاری­ها، هشت دانش­جو توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدند.

در اول ماه مه 80، مراسم متعددی در مناطق مختلف تهران برگزار شد. بخش زیادی از این مراسم، به صورت مستقل و بدون اجازه­ی قبلی از مقامات دولتی برگزار شدند. در یکی از این مراسم، که توسط خانه­ی کارگر در خیابان کارگر جنوبی برگزار شده بود، کارگران ابتکار عمل را به دست گرفته و با شعارهایی نظیر «مرگ بر سرمایه دار، کارگر کارگر، اتحاد اتحاد»، به سوی میدان قزوین راه پیمایی کردند. علی رضا محجوب، دبیر کل خانه­ی کارگر، در این تظاهرات سخن­رانی کرد که با واکنش کارگران مواجه گردید. کارگران سخنان وی و دیگر عوامل خانه­ی کارگر را با شعارهای «شما در رفاه و نعمت، مار را نکن نصیحت!»، «درآمد به ریال، خرج به دلار!»، «کار قراردادی ملغی گردد، امنیت شغلی بر پا باید گردد»، «اعتصاب اعتصاب، کارگر اعتصاب»، «با ترور کار مکن، زندگی­ام ترور شد!» قطع می­کردند. در مسیر راه­پیمایی کارگران به سوی مجلس، کارگران پا به زمین می­کوبیدند، کف می­زدند و شعار می­دادند. بر روی پلاکاردهایی که کارگران با خود حمل می­کردند از جمله این شعارها به چشم می­خورد: «قرارداد موقت، قرارداد اسارت»، «دست مزد اعلام شده ملغی باید گردد، دست­مزد سال تازه اعلام باید گردد»، «اجرای سریع بازنشستگی کارگران»، «امنیت شغلی، حافظ حقوق کارگر»، «مرگ بر سرمایه­دار، مرگ بر ضد کارگر، مرگ بر آقازاده­ها»، «قدرت خرید نداریم، امنیت واقعی نداریم، احترام و عزت نداریم!»

شعارهای این تظاهرات همگی علیه رژیم اسلامی و مقامات و نهادهای ضد کارگری آن بود. در این تظاهرات عظیم، کارگران شرکت انرژی، چیت ری، پست و مخابرات، شرکت آردل، کوره پزخانه­های قرچک، لوازم خانگی و برق تهران، کارتُن سازی زمزم، گندم و آرد، حمل و نقل سوسن گرد، شهاب الکتریک، پارس الکتریک، اتوبوس رانی فولاد کرج، ایران نیت، تولید ساوجبلاغ، کارخانه­ی داروسازی البرز، کیمیادارو، لبنیاتی پگاه، بیسکویت ویتانا، بازنشسته­های تامین اجتماعی شرق تهران، ریخته­گری، بهنوش، فضای سبز کرج، لوازم خانگی استیل، آجر ماشینی فیروزآباد و... شرکت داشتند.

مراسم اول ماه مه این سال، هم چنین در سطح گسترده­ای در شهرهای کردستان برگزار شد. در دیگر شهرهای ایران از جمله مشهد، اصفهان، سقز، کرمانشاه، و... هزاران کارگر در روز هم­بستگی جهانی خود شرکت کردند.

 

اول ماه مه 1381

خانه­ی کارگر مراسم فرمایشی اول ماه مه 81 را در جنوب تهران، در میدان قزوین، برگزار کرد. در این مراسم، ارگان­های دولتی هم چون خانه­ی کارگر، انجمن­های اسلامی، فراکسیون­های مختلف رژیم اسلامی حضور داشتند و انصار حزب الله شعارهایی نظیر «حزب­الله پیروز است، اسرائیل نابود است» را سر داده بودند. در این تجمع نیز، همانند سال­های قبل، تعدادی از کارگران علیه مسئولین خانه­ی کارگر شعار دادند و بر مطالبات طبقاتی خود تاکید کردند.

امسال مراسم دیگری نیز در تهران از سوی هیات موسس سندیکاهای کارگران ایران در سالن «یاقوت»، واقع در خیابان کارگر، برگزار شد که اصلی­ترین شعار آن «پیش به سوی احیای سندیکاهای مستقل کارگران» بود. یکی از فعالین کارگری سندیکالیست­ قدیمی به نام «مهدیون»، عضو کانون بازنشستگی کارگران، سخن ران این مراسم بود.

 

اول ماه مه 1382

در تهران، مراسم روز جهانی کارگر 82 در مقابل خانه­ی کارگر برگزار شد. قبلا گفته شده بود، که روز یازدهم اردیبهشت، کارگران به سوی وزارت کار راه­پیمایی خواهند کرد، اما وزارت کشور با درخواست خانه­ی کارگر موافقت نکرد. در این مراسم، به رسم یک سنت چندین ساله، کارگران نمایندگان رژیم اسلامی را هو کردند. در گزارش خبرگزاری کار ایران، «ایلنا»، از حاشیه­ی این مراسم چنین آمده است: «در حین برگزاری این تجمع، کارگران به نشانه­ی اعتراض سر و صدا کرده و به این وسیله لحظاتی از ادامه­ی سخن­رانی­ها جلوگیری کردند. کارگری با اشاره به صحبت یکی از سخن­رانان گفت: از ما می­خواهند تا در تجمع شرکت کنیم و صحبت­های خودمان را بگوییم، ولی خود این­ها اعلام می­کنند که در صورت صحبت کردن مورد ضرب و شتم قرار می­گیریم که این واقعا برای کارگران ننگ و خفت­بار است.»

حرکت برجسته­ی اول ماه مه این سال، برپایی مراسم مستقل روز جهانی هم­بستگی کارگران با حضور کارگران کارخانجات مختلف تهران و به ویژه کارگران کارخانجات جاده­ی مخصوص کرج بود. این مراسم، در شرایطی که رژیم اسلامی از سال­های پیش تلاش داشت با برگزاری مراسم فرمایشی و با به کارگیری تهدید و ارعاب کارگران از برگزاری مراسم مستقل آن­ها جلوگیری کند، یک حرکت مهم در برهم زدن این روال و سرآغازی برای برگزاری مراسم مستقل و علنی اول ماه مه در سال­های اخیر بود.

علاوه بر مراسم کارگران کارخانجات جاده­ی کرج، کارگران تهران در سالن ورزشی صادقیه نیز مراسم مستقل خود را برگزار کردند. در سنندج نیز مراسمی به همین روال برگزار شد. در این مراسم، سخن­رانان در رابطه با تاریخچه­ی اول ماه مه، سازمان­دهی مبارزه علیه سرمایه­داری و راه­های مبارزه در جهت لغو مالکیت خصوصی و کار مزدی، سخن گفتند، که نشان از تعمیق مبارزه­ی طبقاتی کارگران علیه سرمایه­داری داشت.

در مقطع اول ماه مه این سال، تعدادی از کارگران در کرج مراسمی را برگزار کردند که محسن حکیمی یکی از سخن­رانان آن بود. وی در این مراسم ضمن توضیح مبارزه­ی ضد سرمایه­داری طبقه­ی کارگر، بر ایجاد تشکلی سراسری که بتواند نیروی متحد کارگران را به میدان مبارزه علیه ستم و استثمار سرمایه­داری بکشاند و الغای کار مزدی را نشانه بگیرد، تاکید کرد.

یک وجه مهم مبارزه­ی کارگران در این سال، طرح شعارهای رادیکال و و هم چنین مقاومت کارگران در مقابل نیروهای سرکوب­گر رژیم اسلامی بود. در اول ماه مه این سال، فعالین کارگری به مساله­ی تشکل و سازمان­دهی کارگران تاکید بیش­تری داشتند.

 

اول ماه مه 1383

تا اول ماه مه 82، مراسم­های مستقل کارگران - در شرایط خفقان خونین رژیم اسلامی­- اساسا در محافل و خانه­های کارگری و به دور از چشم عوامل رژیم برگزار می­شد. اما در مقطع اول ماه مه سال 83، تلاش­های گسترده­ای برای برگزاری مراسم­های مستقل به جریان افتاد. از جمله­ی این تلاش­ها، برگزاری مراسم علنی اول ماه مه کارگران در شهر سقز بود. این مراسم که به فراخوان کارگران در میدان شهر برگزار شده بود، با هجوم نیروهای سرکوب­گر جمهوری اسلامی روبرو گشت و تعدادی از فعالین کارگری از جمله محمود صالحی و محسن حکیمی - که به دعوت کارگران شهر سقز برای سخن­رانی در مراسم اول ماه مه به آن شهر رفته بود­- دستگیر شده و به زندان افتادند. اما تحت فشار کارگران و مردم سقز، رژیم اسلامی ناچار شد اکثر پنجاه نفری را که دستگیر و زندانی کرده بود - جز محمود صالحی، محسن حكيمی، جلال حسينى، محمد عبدى‌پور، برهان ديوارگر، اسماعیل خودکام و هادی تنومند­- آزاد نماید. (لازم به توضیح است، که دو روز قبل از این واقعه، محمود صالحی و محسن حكيمی توانسته بودند از حصار نیروهای امنیتی رژیم اسلامی گذشته و با هيات نمايندگی فدراسيون اتحادیه­های آزاد کارگری که در تهران به سر می­برد، ملاقات کرده و درباره­ی وضعیت طبقه­ی کارگر در ایران و بی حقوقی­های آن گفت ­و ­گو نمایند.) در زندان سقز، کارگران زندانی در دفاع از حق برگزاری آزادانه­ی مراسم اول ماه مه و در اعتراض به سرکوب گری رژیم اسلامی دست به اعتصاب غذا زدند. و در بیرون از زندان سقز نیز کارگران و مردم مبارز در حمایت از این فعالین کارگری به تجمع و اعتراض روی آوردند. در اندک مدتی، حمایت از این فعالین کارگری و اعتراض به رژیم اسلامی از مرزهای شهر سقز در گذشت و نه تنها کارگران سایر شهرهای ایران در حمایت از آن­ها به اشکال مختلف دست به فعالیت زدند، بلکه برخی از نهادهای بین­المللی و تشکل­های کارگری کشورهای اروپایی و آمریکایی هم به کمپین حمایت از کارگران زندانی شهر سقز پیوستند. سرانجام رژیم اسلامی مجبور به عقب نشینی شد و پس از دوازده روز این فعالین کارگری در میان شور و شادی کارگران و مردم مبارز شهر سقز از زندان آزاد شدند.

اما مدتی پس از این واقعه، رژیم اسلامی این کارگران را عاقبت به بیدادگاه­های­ خود کشاند و احکام زیر را برای آن­ها صادر نمود: 1- محمود صالحی، پنج سال زندان و سه سال تبعید در شهرستان قروه؛ 2- جلال حسینی، سه سال زندان؛ 3- محسن حکیمی، دو سال زندان؛ 4- محمد عبدی پور، دو سال زندان؛ 5- برهان دیوارگر، دو سال زندان؛ 6- هادی تنومند، قرار منع تعقیب؛ و 7- اسماعیل خودکام، قرار منع تعقیب. چهار تن از این کارگران (محمود صالحی، جلال حسینی، محسن حکیمی و محمد عبدی پور) در اطلاعیه­ای خطاب به کارگران و مردم شریف و آزاده­ی ایران و جهان در تاریخ بیست و هشتم آبان 1384 اعلام کردند، که این احکام به استناد ماده­ی ششصد و ده قانون مجازات اسلامی صادر شده که متن آن چنین است: «هر گاه دو نفر یا بیش­تر اجتماع و تبانی نمایند، که جرایمی بر ضد امنیت داخلی یا خارج کشور مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آن را فراهم نمایند، در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به دو سال تا پنج سال حبس محکوم خواهند شد.» آن­ها اعلام نمودند: «... در هیچ کجای دنیا کارگران برای برگزاری مراسم اول ماه مه به مجوز دولت نیاز ندارند، زیرا در تمام دنیا به بهای خون کارگران برگزاری این مراسم به یک سنت دیرپا و تاریخی تبدیل شده است. چرا برگزاری عزاداری ماه محرم به مجوز نیاز ندارد، در حالی که کارگران برای برگزاری اول ماه مه باید مجوز بگیرند؟ به نظر ما، اگر مراسم عزاداری از آن رو به مجوز نیاز ندارد که تبدیل به یک سنت شده است، مراسم اول ماه مه نیز به همان دلیل به مجوز نیاز ندارد... از نظر ما، احکام صادره­ی فوق چه بر اساس عُرف جنبش بین­المللی کارگران و چه حتا بر اساس قوانین داخلی حاکم هیچ گونه توجیه قضایی و حقوقی ندارد و به کُلی بی پایه و اساس است. از همین رو، ما این احکام را ناعادلانه می­دانیم؛ آن­ها را محکوم می­کنیم و حق هر گونه اعتراض را برای خود قائل هستیم....»

برخی از این فعالین کارگری چون محمود صالحی بعدها به مدت یک سال (از بیستم فروردین 86 تا هجدهم فروردین 87) تحت شرایط سخت جسمانی در زندان و تبعید به سر برد و محسن حکیمی نیز هم اکنون (از تاریخ دوم دی 87) در زندان اوین در اسارت رژیم اسلامی است، اما آزادی آنان در دوازدهم ماه مه 83، یک پیروزی پر شور و به یاد ماندنی برای طبقه­ی کارگر ایران و سنت برگزاری علنی اول ماه مه بود.

در شرح اول ماه مه 83 باید به این نکته­ی مهم نیز اشاره کرد، که قبل از فرا رسيدن اول ماه مه این سال، فعالین جنبش کارگرى براى تدوين يک قطع­نامه­ی سراسرى و طرح مطالبات و شعارهای واحد طبقه­ی کارگر در مراسم اول ماه مه این سال، ارتباطات گسترده­ای را برقرار ساختند، ده­ها جلسه تشکيل دادند و سرانجام موفق شدند قطع­نامه­ای را با امضای شورای برگزاری مراسم اول ماه مه ­در تهران، سقز، بوکان، بانه، مریوان، سنندج و رشت انتشار دهند. اول ماه مه 83، با توجه به فضای سرکوب و اختناق رژیم اسلامی و عدم وجود تشکل­های سراسری طبقه­ی کارگر، یک موفقیت و نقطه عطف در جنبش کارگرى ايران محسوب می­شود. اقدامات فعالین کارگری در این سال، نه تنها سد اختناق و سرکوب و کارشکنی رژیم اسلامی برای برگزاری مراسم­ مستقل اول ماه مه­ را شکست و الگویی برای کارگران سراسر ایران در زمینه­ی برگزاری مراسم مستقل اول ماه شد، بلکه هم­چنین گرایش سوسیالیستی و رادیکال جنبش کارگری را با قدرت بیش­تری به صحنه­ی مبارزات کارگری و اجتماعی آورد و نویدبخش دوران نوینی از این مبارزات شد.

قطع­نامه­ی اول ماه مه این گرایش در سال 83، نمونه­ا­ی از این رادیکالیسم در زمینه­هایی چون بحران سرمایه­داری، ضرورت اتحاد کارگران علیه بیکاری، تشکل ضدسرمایه­داری با افق الغای کار مزدی، جنگ سرمایه دارانه، انترناسیونالیسم کارگری و... است.

«امسال در حالی جشن اول ماه مه را برگزار می­کنیم، که سرمایه­­داری جهانی بیش از پیش در بحران فرو رفته است. دیگر دوران رونق سرمایه سپری شده است، و سرمایه­ی بحران زا با بحرانی دائمی دست به گریبان است. سرمایه برای سر پا نگه داشتن تولید ارزش اضافی، بیش ازپیش به ستون و پایه­ی اصلی خویش یعنی به نیروی کار هجوم می­برد، سطح معیشت کارگران را پایین می­آورد وآنان را دسته دسته اخراج می­کند. سلطه­ی رفرمیسم بر جنبش کارگری و نبود تشکل­های ضدسرمایه­داری نیز زمینه را برای این یورش سرمایه به اردوی کار تسهیل می­کند.

اما در ایران، وضع از این به مراتب اسف­ناک­تر و فاجعه­بارتراست، زیرا سرمایه داری با اتکا به اهرم­های مختلف از جمله روبنای ارتجاعی برای تحمیل بی حقوقی کامل بر کارگران، پایین نگه داشتن دست مزدها و بیکارسازی عظیم، فشار مضاعفی به کارگران تحمیل می­کند. کارگران به واسطه­ی پایین بودن دست­مزد و سطح معیشت  به اضافه کاری و در بسیاری از موارد به مشاغل دوم و سوم تن می­دهند. در این میان، سرمایه داران در مقابل مطالبه­ی امنیت شغلی، کارگران را بی وقفه مورد حمله قرار می­دهند، که بارزترین نمونه­ی آن  فاجعه­ی خونین کشتار کارگران شهر بابک است.

با توجه به وضعیت کنونی کارگران در ایران، ما شعار محوری مراسم اول ماه مه امسال را به جهت اهمیت آن برای زندگی و معیشت کارگران، «مبارزه­ی سراسری با اخراج و بیکارسازی» قرار داده­ایم. ما معتقدیم کشتار شهر بابک اولین و آخرین یورش عوامل سرمایه به هم طبقه­ای­هایمان نبوده و نخواهد بود. درعین حال، ما کارگران دریافته­ایم که مقاومت در مقابل یورش سرمایه تنها و تنها در سایه­ی سازمان دهی سراسری و ضدسرمایه­داری جنبش کارگری امکان پذیر است. معتقدیم در نبود این سازمان­دهی است، که سرمایه همواره و بی امان ضربات وحشیانه­ی خود را بر پیکر طبقه­ی کارگر فرود می­آورد. افزون بر این، ما درعین آن که خود را متعهد و ملزم می­دانیم که در صف مقدم مبارزه برای خواست­ها و مطالبات روزمره­ی کارگران قرار گیریم، براین باوریم که رهایی نهایی طبقه­ی کارگر از سیه­روزی و نکبتی که نظام سرمایه­داری به طبقه­ی کارگر تحمیل کرده است، در گرو مبارزه برای لغو کار مزدی است.

با توجه به موارد فوق، ما کارگران خواسته­ها و مطالبات خویش را به شرح زیر اعلام می­کنیم:

1- اول ماه مه باید به عنوان روز جهانی کارگر در تقویم رسمی کشور تعطیل رسمی و عمومی اعلام شود و کارگران هم راه با خانواده­های­شان بتوانند بدون نیاز به کسب مجوز، بدون کنترل و مزاحمت پلیس این روز را بر اساس سنت های جهانی آن برگزار کنند؛

2- روز چهارم بهمن 1382، حامیان سرمایه، کارگران معادن مس خاتون آباد را صرفا به خاطر درخواست کار و اعتراض به اخراج به گلوله بستند. ما ضمن محکوم کردن این کشتار، از خواست بر حق کارگران مبنی بر برخورداری از کار مداوم هم راه با امنیت شغلی حمایت می­کنیم و خواهان اعتراض بر علیه این کشتار و محاکمه­ی علنی عاملان این جنایت هستیم. ما کارگران را فرا می­خوانیم، که هر سال در ساعت ده صبح روز چهارم بهمن ماه به یاد کارگران جان باخته­ی شهر بابک به مدت پنج دقیقه دست از کار بکشند؛

3- در سال گذشته، دو نفر از کارگران خط مونتاژ شرکت ایران خودرو به نام­های پیمان رضی لو و امید اولادی بر اثر شدت کار و اضافه کاری اجباری جان خود را از دست دادند. مرگ این کارگران، جنایتی است که از سوی عوامل سرمایه در این شرکت انجام گرفته است. ما جنایاتی از این گونه را محکوم می­کنیم و کارگران را به مبارزه با  شدت کار و اضافه کاری اجباری دعوت می­کنیم؛

4- بحران سرمایه­داری به یکی از حادترین مراحل خود رسیده است، کارخانه­های دولتی یکی پس از دیگری به بخش خصوصی فروخته می­شود و کارگران را دسته دسته تحت عنوان بازخرید در واقع اخراج می­کنند، به طوری که اکنون اخراج و بیکاری به عاملی خانمان­سوز برای زندگی کارگران تبدیل شده است. ما کارگران را فرا می­خوانیم، که فریب وجوهی که تحت عنوان حق سنوات داده می­شود را نخورند و با مقاومت متحدانه در برابر اخراج، خواستار اشتغال دائم و امنیت شغلی شوند؛

5- ما کارگران خواهان لغو فوری کلیه­ی قوانین و مصوبات ضد کارگری موجود از جمله قراردادهای موقت کار، قانونی کردن اخراج به بهانه­ی «نوسازی صنایع» و خارج کردن کارگاه­های زیر ده نفر از شمول قانون کار و تامین اجتماعی هستیم؛

6- ما کارگران اعتقاد داریم بسیاری از اقدامات ضد کارگری با اتکا به قانون کار فعلی انجام می­گیرد. قانون کار باید به نیروی تشکل­های کارگری و توسط نمایندگان منتخب کارگران تعیین و تدوین گردد؛

7- در نبود تشکل­های مستقل کارگری، دست مزد بر اساس واقعیت­های موجود یک زندگی انسانی تعیین نمی­شود، ما خواهان تعیین دست­مزد بر مبنای یک زندگی شرافت­مندانه و انسانی هستیم؛

8- حقوق معوقه­ی کارگران باید یک جا وفوری هم راه با خسارت آن پرداخت گردد؛

9- ما کارگران خواهان کاهش ساعات کار برای تامین اوقات فراغت در قالب دو روز تعطیل متوالی در هفته و احتساب ساعت ناهار جزو ساعات کار هستیم. ضمن آن که کاهش ساعات کار موجب بازگشت کارگران بیکار به سر کار می­شود؛

10- بیمه­ی بیکاری از دستاوردهای مبارزات پیشین کارگران جهان است. ما خواهان برخورد مناسب با شان و منزلت انسانی با بیکاران و بیمه­ی بیکاری مکفی و متناسب با سطح زندگی انسانی به کلیه­ی افراد بیکار تا زمان ارائه­ی کار مناسب از سوی دولت هستیم؛

11- کارگران بیکار در بی حقوقی مطلق به سر می­برند، بسیاری از آنان در معرض فروپاشی خانواده­های­شان قرار دارند، بارها شاهد کشته شدن فرزندان به دست کارگران بیکار بوده­ایم، بارها شاهد فحشا و تن فروشی زنان و دختران از بین همین کارگران بیکار بوده­ایم. در نبود کار، کارگران بیکار مورد انواع سوء استفاده­ها قرار می­گیرند. آنان به حمایت هم طبقه­ای­های شاغل­شان نیاز دارند. ما کارگران شاغل را به حمایت از هم کاران بیکارشان فرا می­خوانیم. ما خواهان ممنوعیت اخراج­ها و بازگشت فوری کارگران بیکار بر سر کارشان هستیم. هم چنین ما هم کاران بیکار را به ایجاد «تشکل بیکاران» فرا می­خوانیم؛

12- کارگران بازنشسته به لحاظ سطح زندگی و معیشت در وضعیت مشقت بار و رقت انگیزی به سر می­برند. زندگی کارگران بازنشسته به هیچ وجه در شان زندگی انسان امروزی نیست. ما خواهان تامین زندگی کارگران بازنشسته و خانواده­های­شان هستیم. به طوری که کارگران بازنشسته به واسطه­ی نازل بودن سطح معیشت، بعد از عُمری کار مجبور به اشتغال مجدد نباشند.

13- کلیه­ی شهروندان جامعه اعم از ایرانی وغیر ایرانی و شاغل و بیکار باید از بیمه­ی خدمات درمانی رایگان برخوردار شوند؛

14- کودکان در کارگاه­های نمور و زیرزمینی و در خیابان­ها به عنوان ارزان­ترین کارگران به کار گرفته می­شوند، هم چون بردگان مورد معامله قرار می­گیرند، مورد اذیت و آزار جسمی و جنسی واقع می­شوند. آنان یکی از پر رونق­ترین اجناس باندهای مافیایی محسوب می­شوند. کودکان حق تفریح، تحصیل و زندگی مناسب دارند، حال آن که خیل عظیمی از آنان به ارزان­ترین کارگران و قربانیان سرمایه­داری تبدیل شده­اند. ما خواهان تامین زندگی شایسته­ی انسان برای کودکان فارغ از تعلقات خانوادگی و کشوری و توقف کار آنان هستیم؛

15- زنان کارگر در مقایسه با مردان از حقوق و مزایا و فرصت­های شغلی کم­تری برخوردارند. ما خواهان رفع تبعیض از زنان و برخورداری آنان از دست مزد و مزایای برابر در ازای کار برابر با مردان و هم چنین خواهان لغو آپارتاید جنسی و برابری کامل حقوق زنان با مردان در تمام عرصه­های زندگی اجتماعی هستیم. زن، همسر یا مادر بودن نباید مانع اشتغال و یا ارتقای شغلی زنان باشد. شرایط کاری زنان باید به گونه­ای باشد، که امکان تلفیق مسئولیت مراقبت از فرزندان را با کار در بیرون از خانه فراهم کند. ما خواهان قوانین حمایتی برای اشتغال و نیز امنیت و ارتقای شغلی زنان در محیط کار هستیم؛

16- مبارزات متحدانه­ی معلمان اخیرا شکل گسترده و نوینی به خود گرفته است. ما از خواسته­ها و مطالبات بر حق معلمان حمایت می­کنیم. ما معتقدیم معلمان فقط در سایه­ی ایجاد تشکل مستقل سراسری می­توانند به خواسته­های خویش دست یابند؛

17- کارگران در سراسر جهان، بدون تبعیض و برتری نژادی و هر گونه حس ناسیونالیستی، حق کار و زندگی دارند. ما خواهان تامین حقوق سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کارگران مهاجر در سراسر جهان می­باشیم؛

18- ما کارگران خواهان آزادی ایجاد تشکل­های کارگری، آزادی اعتصاب، تجمع، راه پیمایی، آزادی بی قید و شرط اندیشه و بیان و مطبوعات و آزادی کلیه­ی زندانیان سیاسی هستیم؛

19- مجامع عمومی کارگری باید در کلیه­ی مراکز تولیدی و خدماتی در چهارچوب ساعات کار و در همان محل برپا گردد؛

20- ما هم­کاران خود را در کارخانه­هایی که به بهانه­ی تغییر ساختار و کاربری از سوی مدیران به بحران و ورشکستگی کشانده می­شوند و موجب بیکاری خیل عظیمی از هم طبقه­ای­هایمان می­شوند را فرا می­خوانیم، که خود راسا کنترل کارگری را در چنین کارخانه­هایی به عنوان یکی از شیوه­های مبارزاتی اعمال کنند؛

21- ما کارگران به تشکیلاتی نیاز داریم، که منافع ما را در مبارزه با سرمایه­داری تضمین کند. ما خواهان ایجاد تشکیلات مستقل ضدسرمایه داری هستیم. در حال حاضر نطفه­ی چنین تشکیلاتی می­تواند از طریق سازمان­دهی نطفه­های شوراهای مستقل ضدسرمایه­داری ایجاد شود. این نطفه­ها می­توانند زمینه­های عینی تشکل ضدسرمایه­داری را ایجاد کنند؛

22- جنگ که شامل پدیده­هایی چون ترور، قتل عام و کشتار است، ابزار سرمایه­داری جهانی برای تجدید تقسیم جهان و یکی از اهرم­های فشار دولت های قدرت مند سرمایه­داری علیه مردم تحت ستم است. جنگ اخیر آمریکا علیه مردم افغانستان و عراق جنایتی است ضد بشری، که از سوی آمریکا و هم پیمانانش علیه بشریت صورت گرفته است. ما کارگران ضمن ابراز هم دردی با ملت­های افغانستان و عراق، جنگ اخیر در منطقه را محکوم می­کنیم؛

23- مبارزه­ی طبقه­ی کارگر علیه سرمایه­داری، مبارزه­ای جهانی است. ما کارگران ضمن حمایت از مبارزات کارگران کشورهای مختلف، کارگران جهان را به ایجاد انترناسیونال کارگری فرا می­خوانیم.

شورای کارگران برگزار کننده مراسم اول ماه مه در تهران، رشت، سقز، بوکان، مریوان، بانه»

 

اول ماه مه 1384

رژیم سرمایه­داری اسلامی در آغاز حیات خود به هیچ وجه حاضر نبود اول ماه مه را به عنوان روز کارگر و تعطیل کارگری بپذیرد. اما بعد از یک رشته کشمکش­ و مبارزه­ی طبقاتی طولانی مدت کارگران، رژیم اسلامی به اجبار روز کارگر و تعطیلی آن را پذیرفت. اما تصدیق لفظی تعطیلی روز کارگر و تاکید «قانونی» آن، هیچ­ گاه مانع از آن نبود که سرمایه­­داران و کارفرمایان در عمل کارگران را در روز اول ماه مه نیز به کار وادارند. برای مثال، در ایران خودرو مانند بسیاری از کارخانه­ها و واحدهای تولیدی دیگر که فشار کار در آن­ها بسیار بالاست، هر ساله روز اول ماه مه توسط کارفرما و مدیریت، روز کاری اعلام می­شد و چنان­ چه کارگری از کار کردن در این روز خودداری می­کرد، فورا از کار اخراج می­شد. اما در اول ماه مه 84، کارگران آگاه کارخانه­ی ایران خودرو توانستند این سنت ضد کارگری را برهم بزنند.

چند روز مانده به اول ماه مه این سال، جمعی از کارگران ایران خودرو با صدور یک اطلاعیه­، بر حق کارگران به تعطیل اول ماه مه تاکید کرده و به مدیران این کارخانه هشدار دادند که اجازه ندارند روز کارگر را، روز کاری اعلام کنند. کارگران ایران خودرو در اطلاعیه­ی خود نوشتند: «ما کارگران ایران خودرو هم­راه تمام کارگران ایران به منظور اعلام هم­بستگی با کارگران سراسر جهان و در اعتراض به بی ­عدالتی­ها و نابرابری­ها و علیه فقر و بیکاری، برای لغو قراردادهای موقت و برچیده شدن شرکت­های پیمان­ کاری به طور متحد و یک پارچه روز اول ماه مه در سر کار حاضر نخواهیم شد.»

به دنبال این اقدام هوشیارانه­ی فعالبن کارگری ایران خودرو و حمایت کارگران از آن، مدیریت شرکت که تصمیم داشت مطابق سال­های گذشته کارگران را در روز تعطیل اول ماه مه هم وادار به کار کند، مجبور به عقب­ نشینی شد و با صدور اطلاعیه­ای، روز کارگر را رسما و عملا تعطیل اعلام نمود.

خانه­ی کارگر و شوراهای اسلامی کار در تهران، مراسم فرمایشی روز اول ماه مه 84 را در سالن دوازده هزار نفره­ی ورزشگاه آزادی، که از قبل با پلاکاردها و شعارهایی به منظور تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری به نفع رفسنجانی تزئین یافته بود، سازمان­دهی کردند. کارگران شرکت کننده در این مراسم، که از منظور خانه­ی کارگر و شوراهای اسلامی بی خبر بودند، در مسیر راه­­پیمایی تا ورزشگاه آزادی با سر دادن شعارهایی به طرح مطالبات طبقاتی خود پرداختند. کارگران با ورود به سالن و مشاهده­ی فضای آن، خشمگین شده و شعارها و مطالبات طبقاتی خود را تکرار کردند. با شروع مراسم، وقتی که یکی از عوامل خانه­ی کارگر پشت میکروفن قرار گرفت، کارگران به طور دسته­ جمعی او را هو کردند و سپس علیه رژیم اسلامی و رفسنجانی، خانه­ی کارگر و شوراهای اسلامی کار، و علیه سرمایه­داران، شعار دادند و فضای سالن مراسم را تغییر داده و مقصود برگزارکنندگان آن را نقش بر آب کردند. کارگران در ادامه­ی اعتراضات رو به افزایش خود، سالن را ترک کرده و با این اقدام شجاعانه­ی خود، نقشه­های رفسنجانی و سران خانه­ی کارگر و شوراهای اسلامی کار را بهم زدند. اعتراضات کارگران در سالن دوازده هزار نفری آزادی و خیابان­های اطراف آن چنان حاد و کوبنده بود، که رفسنجانی حاضر به شرکت در مراسم و سخن­رانی نشد.

در این سال، مراسم­های مستقل دیگری نیز در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد.

 

اول ماه مه 1385

در این سال نیز خانه­ی کارگر در تهران اقدام به برگزاری مراسم فرمایشی اول ماه مه کرد. این مراسم از ساعت نه صبح در خیابان طالقانی آغاز شد. علی رضا محجوب، دبیرکل خانه­ی کارگر، سازمان­ده این مراسم به «خبرگزاری مهر» در این باره گفت: «راه­­پیمایی امسال متاثر از تحولات و اتفاقات روز و مشکلات جهان اسلام است.» بنا به گفته‌­ی وی: «انتشار تصاویر موهن علیه پیامبر بزرگ اسلام و مسایل مربوط به پرونده­­ی هسته‌ای کشور از جمله مسایلی هستند که قرار بوده در تظاهرات امروز به آن­ها پرداخته شود.»

خانه­ی کارگر رژیم اسلامی با حمایت و پشتیبانی صدها تن از نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و دیگر عوامل رژیم، سعی داشت این روز را بر اساس سیاست­های رژیم اسلامی به شکل کنترل شده­ای برگزار نماید. بیش از یک­صد اتوبوس از شهرهای تبریز، ابهر، قزوین، زنجان، جاده­ی اسلام شهر، شهرستان رباط کریم، ساوجبلاق، مشهد، کاشان، بلوچستان و...، کارگران را به تهران و محل این مراسم فرمایشی آوردند. هزاران کارگر نیز که بخشی از آن­ها ماه­ها دست­ مزد نگرفته­ بودند، یا از کار اخراج شده­ بودند و یا در آستانه­ی بیکاری قرار داشتند، فرصت را مغتنم شمرده و برای رساندن صدای اعتراض خود به سران رژیم اسلامی، از  شهرهای مختلف به تهران آمدند.

سخن­رانی­های سران خانه­ی کارگر در این مراسم کارگران را بیش از پیش خشمگین کرد. آن­ها پلاکاردهایی در دست داشتند، که حاوی مطالبات طبقاتی­شان بود: «اعتصاب حق مسلم ما است»، «قرارداد موقت ملغا باید گردد»، «تشکل کارگری حق مسلم ما است»، «روز جهانی کارگر گرامی باد»، «دست­مزد زیر خط فقر، جنایت جنایت»، «اشتغال حق مسلم ما است» و...

عده­ای از کارگران از همان ابتدا شعارهای خود را سر داده و عملا مانع سخن ­رانی­ها می­شدند. آن­ها شعار می­دادند: «وزیر بی­ لیاقت، استعفا استعفا»، «عزا عزا است امروز، روز عزا است امروز، کارگر ایرانی صاحب عزاست امروز» و... اما از بلندگوهای مراسم خانه­ی کارگر تنها شعارهای مذهبی پخش می­شد. در حالی که ربیعی، صادقی و محجوب و دیگر مجریان و سخن­رانان این مراسم فرمایشی، کارگران را به آرامش دعوت می­کردند، کارگران خشمگین در مقابل تریبون سخن­رانی فریاد می­زدند و بر طبل­ها می­کوبیدند. صادقی مرتبا به کارگران تذکر می­داد، که طبل زدن را متوقف کنید! یکی از کارگران صندلی چوبی شکسته­ای را به سوی وی انداخت و کارگر دیگری مقداری سکه به طرف او پرتاب نمود. کارگر دیگری از سکو بالا رفت و تلاش کرد بلندگو را از دست صادقی بگیرد، که نیروهای امنیتی مانع او شدند و او را از صحن سخن­­رانی پایین انداختند. در پایان این مراسم و در حالی که این بار هم نقشه­های خانه­ی کارگر رژیم اسلامی نقش بر آب شده بود، صادقی بی ­شرمانه از نیروهای انتظامی می­خواست که کارگران را با «نظم» سوار سرویس­ها کرده و از محل دور کنند.

هزاران کارگر با پایان این مراسم شروع به راه­­پیمایی در خیابان­ها کرده و شعارهای خود را سر دادند: «قرارداد موقت ملغا باید گردد»، «تشکل حق ما است»، «اعتصاب حق مسلم ما است»، «سرمایه از روز ازل نبوده، سرمایه­دار حق ما رو ربوده»، «مزد زیر خط فقر، جنایت سرمایه»، «کارگر، معلم، دانش­جو، اتحاد اتحاد»، «کارگران اتحاد»، «وزیر بی ­لیاقت، استعفا استعفا»، «اسانلو آزاد باید گردد»، «استخدام دائمی حق مسلم ما است»، «کارگر زندانی آزاد باید گردد»، «فرانسه را نگاه کن فکری به حال ما کن» و... در طول مسیر راه­پیمایی کارگران معترض، نیروهای انتظامی بارها تلاش کردند از راه­پیمایی کارگران ممانعت کرده و آن­ها را متفرق کنند. اما هر بار تلاش آن­ها با مقاومت سخت کارگران مواجه شد. سرانجام به دلیل این که نیروهای انتظامی میدان فلسطین را مسدود کرده بود، کارگران به راه­پیمایی خود در ابتدای این میدان پایان دادند. یک نکته­ی با اهمیت مراسم اول ماه مه 85 تهران آن بود، که خبرگزارى‌های خارجی كه براى پوشش‏ خبرى فعاليت‌هاى اتمى جمهورى اسلامى در تهران به سر مى‌بردند، با تظاهرات پرشکوه ده­ها هزار نفرى كارگران مواجه شدند و اين مراسم را پوشش‏ خبرى دادند.

به  گزارش «خبرگزاری ايلنا»، با وجود پايان مراسم راه­‏­پيمايى روز جهانى كارگر، كارگران در قالب گروه‌‏هاى مختلف در مسير خيابان طالقانى با سر دادن شعارهايى هم ­چون: «مرگ بر اين زندگى، اين همه شرمندگى»، «كارگر زندانى آزاد بايد گردد»، جمعى از كارگران نساجی‌‏هاى كاشان با در دست داشتن پارچه‌‏اى كه در آن نوشته شده بود‌‏: «سیزده ماه حقوق نگرفته‌‏ايم»، «مدير بى­ كفايت، اخراج اخراج»، راه­پیمایی کردند. كارگرى به خبرنگار «ايلنا» گفت‏: نزديك به يك سال است حقوق نگرفته­ايم، به آقايان مسئول بفرماييد كه اگر زن و بچه‌‏هاى ما سر گرسنه بر بالين می‌‏گذارند، شما مسئول هستيد. كارگران واحدهاى بحران زده­ی «فرنخ، مه نخ» و «نازنخ قزوين»، «ريسندگى كاشان»، «پوشين­یه بافت قزوين» و... حضورى گسترده در مراسم داشته و يك صدا فرياد می‌‏زدند: «ما قربانى خصوصى ­سازى و اصلاحات دولت خدمت گذاريم!» طبق برخی گزارشات، کارگران پلاکاردهايی را با متون زير حمل می­کردند: «سنديکا حق مسلم ماست!»، «اعتصاب، تجمع حق مسلم ماست!»، «نه جنگ، نه بمب، اشتغال!»، «روز جهانی کارگر مبارک باد!»، «خانه­ی کارگر بايد منحل گردد!»، «دانش­جويان از حق تشکل مستقل کارگری حمايت می­کنند!» و « کارگر، دانش­­جو، اتحاد اتحاد!»

مراسم روز جهانى كارگر در سنندج، علاوه بر جنبه­ی راديكال آن، بسيار متقاوت از شهرهاى ديگر بود. اعضاى كميته­ی برگزارى روز جهانى كارگر در شهر سنندج، 75 نفر بودند كه اسامى خود را نيز طى اطلاعيه‌اى اعلام كردند. ويژه‌گى ديگر اول ماه مه سنندج، مضمون يكى از بندهاى قطع­نامه­ی اول ماه مه است، كه يك جواب مشخص به یک مساله­ی مهم‏ روز - یعنی جنگ­- مى‌دهد. در ماده­ی هفدهم قطع­نامه­ی نوزده ماده­ای كارگران سنندج، آمده است: «ما جنگ­‌افروزى و تحريم اقتصادى، كه زمينه­ی استثمار و سركوب هر چه بيش‏تر طبقه­ی كارگر را مهيا مى‌سازد محكوم مى‌كنيم و خواهان دنياى عارى از جنگ هستيم.»

يكى ديگر از مراسم‌هاى مهم و راديكال اول ماه مه 85، گردهمايى بيش‏ از دو هزار كارگر در منطقه­ی خور در جاده­ی كرج - چالوس‏ است. اين تجمع در روز جمعه هشتم ارديبهشت، به دعوت فعالان كارگرى و گروه‌هاى كوهنوردى کارگران شركت‌هاى سايپا، ايران خودرو، پارس‏ خودرو و چند كارخانه­ی ديگر تهران سازمان‌دهى شده بود. كارگران با اعضای خانواده‌هايی خود در اين مراسم شركت كرده بودند. آن­ها به رقص‏ و پايكوبى پرداخته و در مورد مسايل اقتصادى، سياسى و اجتماعى به بحث و گفت ­و­ گو نشستند. کارگران چندين باندرول نيز در محل تجمع خود برافراشته بودند، كه بر آن‌ها «حق تشكل و اعتصاب براى كارگران» نقش بسته بود. حضور كارگران در اين گردهمايى براى سازمان­‌دهى روز جهانى كارگر در یازدهم اردیبهشت نيز بسيار موثر بود.

مراسم روز جهانى كارگر در شهر سقز، در محل شركت تعاونى خبازان اين شهر، با شركت كارگران و خانواده‌های­شان برگزار شد. هنگامى كه مجرى برنامه، جلال حسينى، يكى از دستگيرشدگان اول ماه 83 سقز، مراسم را آغاز كرد، نيروهاى انتظامى رژیم اسلامی در محل حاضر شده و از او خواستند مراسم را متوقف كند و از كارگران بخواهد متفرق شوند. اما جلال حسينى، خطاب به نيروهاى سركوب گر رژيم گفت: «امروز روز ماست، ما مى‌خواهيم مراسم مستقل خودم را برگزار كنيم و هيچ ‌كس‏ نمى‌تواند مانع ما شود.» نيروهاى انتظامى که جرات برهم زدن مراسم کارگران را نداشتند، محل این مراسم را به محاصره خود درآوردند تا از پيوستن تعداد بيش‏ترى از كارگران و مردم آزادى‌­خواه و حق‌ طلب به اين مراسم جلوگيرى كنند. محمود صالحى سخن ران این مراسم بود. وی بعد از سخن ­رانى به مناسبت روز جهانى كارگر، قطع­نامه­ی اول ماه مه را قرائت كرد.

كارگران شركت واحد تهران نيز مراسم اول ماه مه خود را در مقابل اداره­ی مركزى شركت واحد برگزار كردند. در اين تجمع، تعدادى از كارگران واحدهاى ديگر و دانش­ جويان حضور داشتند. شعارهاى تجمع ‌كنندگان از جمله «اسانلو آزاد بايد گردد»، «دانش­­جو، كارگر، اتحاد اتحاد»، «اعتصاب حق مسلم ماست»، «قرارداد موقت ملغى بايد گردد»، «سنديكاى مستقل حق مسلم ماست»، «تشكل حق مسلم ماست»، «نيروى انتظامى، خجالت خجالت» و... بود. سرانجام در دقايق پايانى اين تجمع، نيروى انتظامى و يگان‌هاى ويژه­ی رژیم اسلامی به کارگران تجمع‌ كننده هجوم برده و پنج نفر را دستگير كردند.

زنان كارگر نيز براى اولين بار در روز جهانى كارگر این سال، با حمايت و پشتيبانى نهادها و تشكل‌هاى كارگرى مستقل، در شمال غربى ميدان آزادى قسمت ترمينال اتوبوس‏هاى شركت واحد، طبق هماهنگى از پيش‏ تعيين ‌شده تجمع كردند و روز جهانى كارگر را گرامى داشتند. در اين مراسم شعارهايى از قبيل «كارگر زندانى آزاد بايد گردد»، «قوانين ضدكارگرى ملغى بايد گردد»، «منصور اسانلو آزاد بايد گردد»، «كارگر، معلم، پرستار، دانش­­جو، اتحاد اتحاد» و... سر داده شد.

در اول ماه مه 85، تئاتر «عباس‏ آقا كارگر ايران ناسيونال»، توسط تعدادی از كارگران و دانش­­جويان، در شهرهاى تهران و تبريز و اراك به نمايش‏ در آمد.

در قطع­نامه­ی «کمیته­ی هماهنگی برای ایجاد تشکل­های کارگری» در این سال، وضعيت كارگران ايران چنين تشريح شده است: «مراسم اول ماه مه و ياد جان‌­باختگان مبارزه با سرمايه‌­دارى را در اوضاع و احوالى برگزار مى‌كنيم، كه جايگزينى قراردادى و پيمانى به جاى كارگران رسمى، عدم امنيت شغلى ما را شدت بخشيده است. به علت پايين بودن سطح دست­­مزدها، وادار به اضافه ‌كارى و چند شغل بودن شده‌ايم. اخراج كارگران را هر روزه مشاهده مى‌كنيم. فقر و بیكارى گريبان­مان را گرفته است. فحشا و ستم بر زنان و كودكان افزايش‏ يافته است. كارگران در معرض‏ اخراج و يا روانه زندان مى‌شوند... خلاصه اين كه تمام درد و رنج‌هاى ناشى از نظام سرمايه­‌دارى وسعت بى‌ سابقه‌اى يافته است... كارگران، براى از ميان برداشتن نظام سرمايه­‌دارى متشكل شويم. ما رهايى طبقه­ی كارگر را در گرو الغاى اين نظام مى‌دانيم و كارگران را به مبارزه براى تحقق اين هدف فرا مى‌خوانيم...»

در اول ماه مه 85، شاهد رشد کمی و کیفی مراسم روز هم­بستگی جهانی کارگران در متن مبارزات و دستاوردهای سال­های گذشته­ی جنبش کارگری بودیم. برگزاری مراسم­ اول ماه مه در این سال عمومیت بیش­تری یافت؛ زنان کارگر نیز به طور سازمان یافته در مراسمی در تهران حضور یافتند؛ کارگران سنندج در قطع­نامه­ی خود به مساله­ی بااهمیت جنگ و خطر احتمالی آن پاسخی رادیکال دادند؛ و قطع­نامه­های منتشره در مراسم بخش­های مختلف طبقه­ی کارگر در شهرهای سراسر ایران، عموما به مسایل و مشکلات واحد کارگران پرداخته و شعارها و مطالبات رادیکال و سراسری کارگران را مطرح کردند.

 

اول ماه مه 1386

یازدهم اردیبهشت 86، در شرایطی برگزار شد که مامورین امنیتی رژیم اسلامی، محمود صالحی را ربوده و از شهر سقز به زندان سنندج انتقال دادند. هدف رژیم سرمایه­داری اسلامی از دستگیری محمود صالحی، جلوگیری از برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه توسط کارگران و ایجاد رُعب و وحشت در میان فعالین جنبش کارگری بود.

به علاوه، رژیم اسلامی به بهانه­ی «مبارزه با بدحجابی»، آن هم در مقطع اول ماه مه، نیروهای انتظامی و چماق داران حزب­الهی خود را به خیابان­های شهرهای سراسر ایران گُسیل کرد. تا قبل از این، چنین طرح­هایی را رژیم اسلامی فقط در ایام مذهبی و هم چنین در تابستان به مرحله­ی اجرا می­گذاشت. رژیم اسلامی گمان می­کرد، که در این سال و در روزهای مصادف با اول ماه مه، به عنوان «مبارزه با بدحجابی» می­تواند خیابان­ها و میادین شهرها را به کنترل خود در آورده و از برگزاری مراسم اول ماه مه توسط کارگران جلوگیری کند.  

کارگران اما در حالی به استقبال یازدهم اردیبهشت 86 رفتند، که نه تنها سرکوب و اختناق، بلکه فقر و فلاکت ناشی از بحران اقتصادی نیز زندگی را بر آن­ها هر چه بیش­تر غیرقابل تحمل کرده بود.

سایت اینترنتی دولتی «مهر»، در مقطع روز جهانی کارگر، درباره­ی خط فقر در ایران نوشت: «در حالی که وزير رفاه مدعی شده که جمعيت زير خط فقر مطلق در کشور وجود ندارد، عضو کميسيون اجتماعی مجلس شورای اسلامی از افزايش سیزده درصدی افراد زير خط فقر خبر داده است. موسی الرضا ثروتی، در گفت و گو با خبرنگار مهر در خصوص تعداد افراد زير خط فقر در جامعه افزود: بر اساس برآوردهای انجام شده در حال حاضر دوازده ميليون نفر در جامعه زير خط فقر زندگی می­کنند و دو ميليون نفر نيز زير خط فقر خشن هستند. وی خاطر نشان کرد: وزارت رفاه، خط فقر را درآمد کم­تر از چهارصد هزار تومان اعلام کرده است. ثروتی گفت: هر ساله مجلس در قانون بودجه به طور متوسط هفتصد ميليارد تومان براي کمک به اقشار آسيب پذير به وزارت رفاه اختصاص می­دهد، در صورتی که تاکنون نه تنها مشکلات اين قشر از مردم جامعه برطرف نشده، بلکه مشخص شده که ثروت مندان بیست و هفت برابر فقرا از يارانه استفاده می­کنند. وی، با اشاره به اين که در سال جاری مستمری مددجويان تحت پوشش نهادهای حمايتی از افزايش برخوردار نبوده است، افزود: در حال حاضر يک خانواده­ی پنج نفری تحت پوشش کميته­ی امداد ماهانه فقط پنجاه و چهار هزار تومان دريافت می­کنند، در حالی که اين مبلغ کفاف نان شب آنان را نيز نمی­کند. بنا به اقرار عضو کميسيون اجتماعی مجلس، در حال حاضر تعداد زيادی از کارمندان دولت کم­تر از سیصد هزار تومان حقوق دريافت می­کنند. به همين دليل می­توان گفت تعداد زيادی از اين اقشار نيز زير خط فقر هستند. البته ناگفته نماند که دست مزد کارگران صد و هشتاد و سه هزار تومان در ماه است.»

در چنین شرایطی، در میان فقر و فلاکت کمرشکن و با وجود فضای سرکوب رژیم اسلامی، کارگران به تکاپوی برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه 86 بر آمدند.

اول ماه مه 86، اکثر شهرها، به ویژه شهرهای کردستان، شاهد برگزاری مراسم با شکوه اول ماه مه از یک سو و هجوم وحشیانه­ی نیروهای امنیتی رژیم اسلامی از سوی دیگر بود.

به روال چند سال گذشته، آخرین جمعه­ی تعطیل قبل از اول ماه مه امسال، روز هفتم ارديبهشت، روز جشن خانواده­های کارگری در منطقه­ی آبشار خور جاده­ی کرج - چالوس بود. تعداد قابل توجهی از خانواده­های کارگری، مردان، زنان، جوانان دانش­جو و دانش آموز، که تعداد آن­ها تا چهار هزار نفر تخمین زده می­شد، در آبشار خور جمع شدند. آن­ها جشن گرفتند؛ شیرینی خوردند؛ و درباره­ی اول ماه مه و وضعیت طبقه­ی کارگر و مبارزه علیه ستم و استثمار سرمایه­داری حرف زدند. یک نکته­ی جالب توجه در مراسم امسال آبشار خور، که به خصوص به خاطر حضور خانواده­های کارگری از فضایی بسیار گرم و صمیمی برخوردار بود، بحث­های مربوط به ضرورت پیوند و حمایت متقابل جنبش کارگری با مبارزات زنان و دانش­جویان بود.

در اين مراسم، كارگرانی از کارخانه­های سايپا٬ ايران خودرو، شركت واحد اتوبوس­رانی و... و همين طور دانش­جويانی از دانش­گاه­های مختلف تهران و حتا شهرهای دیگر در کنار فعالين لغو کار كودك و تعدادی از کودکان کار حضور داشتند. حضور کودکان و سازمان­دهی بازی­های تفريحی مختلف برای كودكان و اهدای جايزه به آن­ها بر زیبای مراسم آبشار خور افزوده بود.

اول ماه مه 86، خانه­ی کارگر رژیم اسلامی برای جلوگیری از واقعه­ی سال قبل که کارگران در مراسم آن­ها، شعارها و مطالبات طبقاتی خود را فریاد زده بودند و به تظاهرات مستقل و راه­پیمایی در خیابان­ها پرداخته بودند، تصمیم داشت اولا تا آخرین لحظه­ی ممکن از اعلام محل برگزاری مراسم خودداری کند، تا امکان آمادگی اعتراض برنامه ریزی شده را از کارگران بگیرد و دوما تا قبل از جمع شدن کارگران، سخن­رانی اصلی مراسم را بی سر و صدا انجام داده، قطع نامه­ی خود را قرائت کند، و مراسم را پایان دهد تا فرصتی برای دخالت کارگران و طرح مطالبات مستقل آن­ها پیش نیاید. به همین خاطر، تا روز دهم اردیبهشت محل برگزاری مراسم اعلام نشده بود. اما شب قبل از اول ماه مه و به محض روشن شدن محل برگزاری مراسم، کارگران فعال از هر طریق ممکن هم کاران و یاران را باخبر کردند و قول و قرارهای تظاهرات را گذاشتند.

اول ماه مه 86 در تهران، کارگرانی که از محل برگزاری مراسم خانه­ی کارگر باخبر شده بودند، ساعت هشت صبح در خیابان وصال برای راه­پیمایی به سوی ورزشگاه امجدیه (شیرودی)  تجمع کردند. راه پیمایی کارگران به سمت محل مراسم حدود ساعت هشت و سی دقیقه آغاز شد. در طول راه، کارگران که هر دم بر تعداد آن­ها افزوده می­شد، شعارهایی چون: «قرارداد موقت ملغی باید گردد»، «تشکیلات مستقل حق مسلم ماست»، «کارگران اتحاد، اتحاد»، «وزیر بی کفایت استعفا، استعفا»، «کارگر می­میرد، ذلت نمی­پذیرد»، «خط فقر پانصد هزار تومان، خط ذلت صد و سی و پنج هزار تومان»، «فلسطین را رها کن فکری به حال ما کن» و... را فریاد می­زدند و با نظم و ترتیب خاصی که نشانه­ی شورانگیزی از سازمان دهی این تظاهرات بود، حرکت می­کردند. جالب آن که تعدادی از کارگران که توانایی راه پیمایی را نداشتند، با اتوبوس به سوی ورزشگاه شیرودی رفتند، تا در تجمع اعتراضی آن جا شرکت داشته باشند. در صف کارگران، تعداد زیادی از دانش­جویان دانش­گاه­های مختلف تهران نیز حضور داشتند.

مراسم خانه­ی کارگر در ورزشگاه شیرودی در ساعت نه صبح، هنگامی که بسیاری از کارگران هنوز به ورزشگاه نرسیده بودند، شروع شد. با این همه، سخن رانی محجوب با اعتراض فراوان کارگران حاضر روبرو شد و او نتوانست صحبت خود را تمام کند. به محض بالا رفتن محجوب از سکوی سخن­رانی، کارگران شروع به هُو کردن او نمودند. در حین سخن­رانی هم، کارگران در یک حرکت معنی­دار به او پشت کردند و خواستار حضور نماینده­ی واقعی طبقه­ی کارگر برای سخن­رانی شدند. فریادهای مکرر «کارگر زندانی آزاد باید گردد» و «محمود صالحی آزاد باید گردد»، اوج اعتراض کارگران به سخن­رانی محجوب و نشانه­ای از اتحاد و هم بستگی کارگری بود.

کارگران با شعار «محمود صالحی آزاد باید گردد» نشان دادند، که با زندانی کردن یک فعال کارگری نمی­توان توده­ی کارگر را از شرکت در جشن هم­بستگی جهانی خود و از اعتراض طبقاتی علیه سرمایه­داری بازداشت. در عین حال، این شعار نشان داد کارگران از یاد فعالین و یاران جنبش خود غافل نیستند. پس از محجوب، شخصی که از او به عنوان نماینده­ی کارگران ایران خودرو نام می­بردند، شروع به سخن­رانی کرد. در طول این سخن­رانی نیز کارگران دست از فریاد شعارهای خود برنداشتند. اعتراضات پر شور کارگرن چنان فضای معترضی به وجود آورده بود، که علی­رغم تمام پیش بینی­های قبلی، خانه­ی کارگر رژیم اسلامی مجبور شد مراسم خود را زودتر از وقت موعود پایان دهد، آن هم در حالی که هنوز صف تمامی کارگران به ورزشگاه شیرودی نرسیده بود. بدین ترتیب، این بار هم سیاست خانه­ی کارگر رژیم اسلامی در برگزاری مراسم فرمایشی اول ماه مه و جلوگیری از مراسم مستقل کارگران شکست خورد و سران این نهاد ضدکارگری با سرافکندگی مجبور به ترک مراسم شدند.

با اعلام پایان مراسم خانه­ی کارگر، هزاران نفر از نیروهای انتظامی و پلیس ضد شورش دست به کار شدند تا کارگران حاضر در ورزشگاه را متفرق کنند. در حالی که نیروهای سرکوب­گر سعی می­کردند کارگران را از شعار دادن علیه سران حکومت و راه­پیمایی در خیابان­ها باز دارند، حرکت کارگران به سوی میدان هفت تیر شروع شد. فریاد پر خروش کارگران با شعارهای «وزیر بی لیافت استعفا، استعفا»، «دولت، مجلس شعار نده، عمل کن»، «مرگ بر ظالمین» و... خیابان­های تهران را به لرزه در آورده بود. نیروهای سرکوب­گر که از قبل خود را آماده کرده بودند، با خشونت تمام وارد عمل شدند. اما صف کارگران خشمگین در برابر این هجوم نه تنها به عقب ننشست، بلکه با شعارهای «نیروی انتظامی خجالت، خجالت» و «مرگ بر حامی سرمایه­‌‏دار» به تهاجم نیروهای سرکوب­گر پاسخ داد. اعتراض کارگران چنان جانانه و شدید بود، که نیروهای یگان ویژه­ی رژیم اسلامی هم به میدان آمدند. آن­ها به هم راه نیروی­های امنیتی و اطلاعاتی و لباس شخصی­های چماق دار با وحشی گری تمام به کارگران حمله کرده و ده­ها نفر را بازداشت کردند. در میان بازداشت شدگان، چندین زن و جوان هم نیز به چشم می­خوردند.

از جمله مناظر جالب در صف راه­پیمایی کارگران، تابوت سیاه رنگی بود که روی آن نوشته شده بود «قانون کار!» این تابوت روی دوش تعدادی از کارگران حمل می­شد و در واقع اعتراض کارگران به حذف مواد قانون کار و طرح پیش نویس اصلاح این قانون را نشان می­داد. نیروهای سرکوب­گر جمهوری اسلامی با دیدن این تابوت به سوی آن حمله کردند، تا آن را از صحنه خارج کنند. اما این عمل نیروهای سرکوب­گر با مقابله­ی کارگران مواجه شد و در حین درگیری­ها تابوت به زمین افتاد و فریاد کارگران بلند شد که: «مرده افتاد!»

با نزدیک­تر شدن صف کارگران به میدان هفت تیر، تهاجم نیروهای سرکوب­گر نیز شدت ­گرفت. نیروهای سرکوب­گر با باتوم به صف کارگران حمله کرده و تلاش می­کردند در صف کارگران فاصله بیاندازند، تا بتوانند با متفرق کردن آن­ها امکان بهتر سرکوب و دستگیری آن­ها را فراهم کنند. با این همه، کارگران پایداری کردند و سرانجام به میدان هفت تیر رسیدند و شعارهای طبقاتی خود را در این جا نیز فریاد زدند. با حضور جمعیت در میدان، نیروهای سرکوب­گر درهای مترو را بستند تا این بار بتوانند کارگران را سرکوب کند. اما در این روز، هیچ نیرویی از پس کارگران متحد و خشمگین بر نمی­آمد.

نيروهای سرکوب­گر رژیم اسلامی به طرز آشكاری در این روز در مقابل نیروی متحد و خشمگین کارگران دستپاچه بودند. گویا متوجه شده بودند، که این روز با روزهای دیگر فرق می­کند و دیگر در این روز نمی­شود به آسانی این کارگران متحد و خشمگین را سرکوب کرد. از همین رو، پس از مدتی کشاکش با کارگران، تاكتيك آن­ها تغيير کرد. آن­ها تصمیم گرفتند کارگران را به هر شکلی متفرق کنند. با يك حمله­ی ضربتی توسط نيروهای ويژه، صف راه­پیمایی را دو قسمت كردند. يك قسمت را به زور به طرف پياده رو راندند و سپس چندین دستگاه اتوبوس را به سرعت در وسط خيابان بهم چسباندند، تا به این شکل مانعی بین دو قسمت راه­پیمایان در پیاده رو و خیابان بکشند و سرکوب آن­ها را به انجام برسانند. این جا با باتوم به جان کارگران، و حتا مردمی که در پیاده­روها نظاره­گر راه­پیمایی کارگران بودند، افتادند. اما کارگران مقاومت کردند و نیروهای سرکوب­گر را باز هم به عقب راندند. هر بار كه نيروهای سرکوب­گر دست به حمله می­زدند، فرياد خشماگین «مرگ بر حامی سرمايه دار» خیابان­ها را به لرزه در می­آورد.

نیروهای انتظامی و امنیتی در ایستگاه متروی هفت تیر با هدف بازداشت منصور اسانلو، رییس هیات مدیره­ی سندیکای شرکت واحد، به وی و تعدادی از کارگران شرکت واحد اتوبوس­رانی نیز هجوم آوردند، اما با مقاومت وی و کارگران مواجه شده و نتوانستند اسانلو را بازداشت کنند.

اول ماه مه 86 در تهران، روز قدرت کارگران در مقابل طبقه­ی سرمایه­دار، دولت و نهادهای ضدکارگری آن بود. علی­رغم اقدامات خشن و وحشیانه­ی نیروهای سرکوب گر جمهوری اسلامی، كارگران نه تنها مراسم فرمایشی خانه­ی کارگر را بر هم زدند، بلکه در صفی متحد - که به بیش از ده هزار نفر بالغ می­شد­- دست به راه­پيمايی و تظاهرات زدند و با شعارهای: «کارگران جهان متحد شوید»، «آزادی برابری، اين است شعار مردم»، «زندگی شايسته­ی انسان حق ماست»، «اعتصاب، تشكل، حق ماست»، «قرارداد موقت ملغا بايد گردد»، «افزايش دست­مزدها ده درصد، تورم صددرصد»، «نان، مسكن، آزادی» و... روز هم­بستگی جهانی خود در اعتراض به نظام سرمایه داری را برگزار کردند.

یکی از شعارهای طبقاتی و مهم کارگران در اول ماه امسال در تهران، شعار «ما انرژی هسته­ای نمی­خواهیم، حقوق صد و هشتاد و سه هزار تومانی هم نمی­خواهیم، ما کار می­کنیم که زندگی کنیم، زندگی نمی­کنیم که کار کنیم» بود، که به خصوص در شرایطی که رژیم اسلامی بر طبل انرژی هسته­ای می­کوبد و با تبلغیات بسیار تلاش می­کند این طور نشان دهد، که گویا انرژی هسته­ای خواست مردم ایران و یک مساله­ی ملی است، بر این تبلیغات خط بطلان کشید و نشان داد کارگران به دنبال انرژی هسته­ای نیستند، بلکه زندگی انسانی توام با رفاه و آسایش می­خواهند.

در سقز هم کارگران اول ماه مه را جشن گرفتند. رژیم اسلامی از چند روز قبل از اول ماه مه ماموران خود را حتا از دیگر مناطق ایران به سقز انتقال داده بود و حالت نظامی اعلام نشده­ای را در این شهر حاکم کرده بود. اما کارگران و مردم مبارز این شهر با ابتکارات خود، مراسم روز جهانی کارگر را به اشکال مختلف در سطح شهر برگزار کردند. پخش شیرنی و پلاکاردهایی که بر روی آن­ها نوشته شده بود: «محمود صالحی بی قید و شرط آزاد باید گردد» و «گرامی باد اول ماه مه، روز هم بستگی کارگران جهان»، در میادین و خیابان­های مختلف سقز، جلوه­هایی از هم­بستگی طبقاتی کارگران در این شهر بودند.

در سنندج، نیروهای انتظامی به طور وحشیانه­ای به مراسم روز جهانی کارگر هجوم بردند و یکی از دختران دستگیر شده را در کلانتری دوازده به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. صدیق کریمی، اقبال لطیفی، یدالله مرادی، نجمه الدین رجبی، فاروق گویلی،  انور مفاخری، صدیق امجدی و حبیب الله کلکانی، یکی از کارگران بازنشسته­ی شرکت شاهو که به شدت زخمی شده بود، از جمله بازداشت شدگان تجمع روز جهانی کارگر در شهر سنندج بودند.

به گفته­ی شاهدان، نیروهای انتظامی رژیم اسلامی در سنندج از گاز فلفل برای متفرق کردن مردم و مخصوصا دستگیری فعالین کارگری استفاده کردند.

در مریوان هم نیروهای سرکوب­گر رژیم اسلامی به مراسم اول ماه مه کارگران مریوان هجوم برده کارگران را مورد ضرب و شتم قرار دادند. سلام قادری، کامیل همتی و کاروان درسید در جریان هجوم نیروهای سرکوب­گر بازداشت شدند.

در کرمانشاه، بنا به فراخوان انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه و جمعی از کارگران پتروشیمی­های اوره و آمونیاک و پلی اتیلن سنگین کرمانشاه، مراسم روز جهانی کارگر در این شهر برگزار شد. مراسم از ساعت نه صبح در مقابل اداره­ی کار و امور اجتماعی با سخن­رانی جوانمیر مرادی، رییس انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، در رابطه با مسایل و مشکلات معیشتی و صنفی کارگران آغاز شد. اما بعد از دقایقی، یکی از مسئولین اطلاعات رژیم اسلامی به میان کارگران رفته و از جوانمیر مرادی می­خواهد که سخن­رانی­اش را قطع کند. اقدام این مامور اطلاعاتی، با اعتراض کارگران روبرو می­شود. اما نیروهای اطلاعاتی رژیم که در داخل اداره­ی کار حضور داشتند، به سوی جوانمیر مرادی یورش می­برند تا وی را بازداشت کنند، که با مقاومت کارگران روبرو می­شوند. سرانجام نیروهای اطلاعاتی مانع از ادامه­ی برگزاری مراسم اول ماه مه شده و کارگران نیز به تجمع خود پایان می­دهند.

 

اول ماه مه 1387

در مقطع اول ماه مه 87، رژیم اسلامی - با توجه به تجربه­ی شکست­های مفتضحانه­ی خود در جلوگیری از برگزاری مراسم مستقل کارگران در اول ماه مه سال­های گذشته- کلیه­ی نیروهای سرکوب­گر خود را از روزهای قبل به حال آماده باش در آورد تا این بار با تمام قدرت مانع برگزاری مراسم روز جهانی کارگر شود.

محاصره­ی نظامی پارک چیتگر در تهران یک نمونه­ی آشکار مقابله­ی نظامی با اول ماه مه و مراسم مستقل کارگران بود. نمونه­ی دیگر، اقدام نهاد امنیتی استان مرکزی (شورای تامین شهر) مبنی بر تعطیلی سه کارخانه­ی «مساله دار» لوله و پروفیل ساوه، نورد و لوله­ی صفا تا روز شنبه بود، تا از این طریق مانع تجمع کارگران این بخش از صنایع کشور به مناسبت روز جهانی کارگر شود.

با این همه، کارگران روز هم بستگی جهانی خود را به طرق مختلف جشن گرفتند.

- کارگران شرکت واحد اتوبوس­‏رانی تهران، کارخانه­های سايپا و ايران خودرو، فعالین کمونیست و... که هر سال در محل آبشار خور جاده­ی کرج - چالوس روز کارگر را جشن می­گرفتند، ‏در این سال به دليل فشار نیروهای سرکوب گر رژیم اسلامی، پارک چيتگر در غرب تهران را برای جشن ‏انتخاب کردند. بدین ترتیب، صدها كارگر از تهران و حومه، روز ششم ارديبهشت در حالی به استقبال ‏روز جهانی كارگر رفتند كه نیروهایی ضد شورش و ماموران امنيتی و لباس شخصی­های رژیم این پارک را در محاصره­ی خود گرفته بودند، تا مانع برگزاری مراسم مستقل کارگران ‏در این پارك شوند. آن­ها همه­ی درهای ورودی پارک را بسته بودند.

خانواده‌­های کارگری مانند مراسم اول ماه مه سال­های پیش با اتوبوس­هایی که بدین منظور تهیه شده بود، به سمت پارک چیتگر حرکت کردند. اما با ممانعت و برخورد خشونت آمیز نیروهای انتظامی، لباس شخصی­ها و موتور سواران پلیس که با تجهیزات کامل به قصد سرکوب کارگران در محل حضور داشتند، مواجه شدند. تعداد نیروهای سرکوب­گر رژیم تا هزار نفر تخمین زده شده است.

کارگران با دیدن این صحنه، تصمیم گرفتند به پارك جهان نمای كرج بروند تا مراسم اول ماه مه خود را در آن جا برگزار کنند. سرانجام صدای سرود انترناسیونال و دیگر سرودهای کارگری در پارک جهان نمای کرج طنين انداز شد. کارگران و خانواده­های آنان در طی مراسم خود به بحث و تبادل نظر حول مسایل کارگری و مشکلات اجتماعی پرداختند و با پخش شیرینی روز هم­بستگی جهانی خود را جشن گرفتند. نیروهای سرکوب­گر رژیم در این پارک هم  کارگران را مورد اذیت و آزار قرار داده و چند تن از شركت كنندگان در این مراسم را برای مدت كوتاهی بازداشت کردند، که تحت فشار اعتراض تجمع کنندگان مجبور به آزادی آن­ها شدند.

- کارگران شرکت نیشکر هفت تپه نیز در این سال مراسم روز اول ماه مه را در محوطه­ی این شرکت برگزار کردند. در این مراسم، بیانیه­ی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه به مناسبت روز جهانی کارگر از سوی یکی از کارگران خوانده شد و سپس یکی دیگر از کارگران در مورد تاریخچه­ی روز جهانی کارگر و شرایط طاقت فرسای حاکم بر کارگران این شرکت و هم­چنین ایران سخن­رانی نمود، که سخنان وی با  تشویق ممتد کارگران هم­راه شد.

کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، در بیانیه­ی اول ماه خود بر مطالبات خود از جمله مشخص نمودن وضعیت مدیر عامل شرکت، برگزاری انتخابات جهت تشکل آزاد کارگری، رسمی کردن کارگران قراردادی، پایان دادن به پرونده سازی، سرکوب و احضار فعالین کارگری، و پرداخت به موقع حقوق کارگران تاکید کرده بودند.

- در شهر سنندج، در روز پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه برابر با اول ماه مه، مراسمی با شرکت جمع کثیری از کارگران و زنان و مردان مبارز این شهر در مقابل سازمان تامین اجتماعی سنندج برگزار شد. در ابتدای مراسم قطع­نامه­ی اول ماه مه ۲۰۰۸ از سوی یکی از شرکت کنندگان خوانده شد، که مورد استقبال جمعیت حاضر قرار گرفت. شرکت کنندگان در این مراسم، پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آن ها شعارهایی هم چون: «کارگر، معلم، دانش­جو، اتحاد اتحاد»، «کارگران جهان متحد شوید»، «سوسیالیسم یا بربریت» و «کارگر به پا خیز علیه رفع تبعیض» نوشته شده بود. شرکت کنندگان با سردادن شعارهایی به مراسم روز هم­بستگی جهانی خود پایان دادند.

- مراسم گرامی­داشت اول ماه مه در کامیاران نیز در روز پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه با حضور جمع کثیری از فعالین كارگری و زنان و مردان كامیاران در اطراف این شهر  برگزار شد. مراسم از ساعت سه بعد از ظهر با یک دقیقه سکوت به یاد تمامی جان­باختگان راه آزادی و برابری و سرود انترناسیونال آغاز شد. این مراسم با سخن­رانی­هایی در ارتباط با پیوند جنبش­های کارگری، دانش­جویی و زنان، خواندن شعر زن قالی باف و سرود «به ری به یانه»، مقاله­ای به مناسبت روز جهانی کارگر، بیانیه­ی جامعه­ی حمایت از كودكان كامیاران و بیانیه­ی دانش­جویان آزادی­خواه و برابری­طلب ادامه یافت.

محل برگزاری مراسم اول ماه مه کارگران کامیاران با پلاکاردهای «اول مه، روز جهانی كارگر گرامی باد!» و «دانش­جویان آزادی­خواه و برابری­طلب متحد جنبش کارگری و جنبش زنان» مزین شده بود. در پایان این مراسم، قطع­نامه­ی روز جهانی کارگر به وسیله­ی یکی از شرکت کنندگان خوانده شد، که با استقبال گرم حاضرین روبرو گشت. و مراسم در میان شور و شوق شرکت کنندگان به پایان رسید.

- در شهر بانه، مراسم روز جهانی کارگر با حضور ده­ها نفر از زنان و مردان کارگر در دامنه­ی کوه آربابا برگزار گردید. مراسم در ساعت سه و نیم با یک دقیقه سکوت به یاد جان­باختگان راه آزادی و برابری و سرود انترناسیونال آغاز شد. ابتدا سخنانی در ارتباط با روز جهانی کارگر و پیوند جنبش زنان و طبقه­ی کارگر از سوی یکی از شرکت کنندگان ایراد شد. سخن­ران دیگری نیز در مورد وضعیت طبقه­ی کارگر و تشکل یابی کارگران صحبت کرد. این مراسم با خواندن شعر و توزیع شیرینی و ابراز شادمانی شرکت کنندگان پایان یافت.

- در پاسخ به فراخوان جمعی از کارگران سقز، روز پنج شنبه اول ماه مه ساعت هفت بعد از ظهر هزاران نفر از کارگران، معلمان و دیگر مردم مبارز شهر در میدان هلو تجمع کردند. رژیم اسلامی - با توجه به تجربه­ی پر شور و قدرت­مند برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه توسط کارگران در سال­های گذشته در این شهر­- هزاران نفر از نیروهای سرکوب­گر خود را برای مرعوب کردن کارگران و مردم شهر بسیج کرده بود. به غیر از نیروهای مستقر در سقز، چندین واحد از نیروهای ضد شورش از همدان نیز برای تقویت نیروهای سرکوب­گر به سقز اعزام شده بودند و میدان هلو در محاصره­ی نیروهای رژیم بود. اما صف آرایی و قدرت نمایی نیروهای سرکوب­گر رژیم اسلامی نتوانست مانع تجمع کارگران و مردم مبارز سقز شود. در این اجتماع بزرگ، هزاران برگ از قطع­نامه­ی کارگران سقز به مناسبت اول ماه مه هم راه با  شیرینی در میان کارگران و مردم هم بسته و شادمان توزیع گردید.

این تجمع تا ساعت هشت و پانزده دقیقه­ی شب ادامه داشت. در این ساعت، دسته­جاتی از کارگران و مردم به سمت محل سندیکای خبازان حرکت کردند و سپس به تدریج و به آرامی متفرق شدند. در جریان مراسم، نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم سعی کردند تعدادی از جوانان شهر را دستگیر کنند، اما در مقابل اعتراض دسته­جمعی شرکت کنندگان در مراسم موفق به این کار نشدند.

سقز در اول ماه مه این سال شاهد مراسم متعددی بود. معلمان شهر سقز با وجود هشدار مسئولان اداره­ی آموزش و پرورش مبنی بر خودداری از برگزاری هر گونه تجمع و تحصن، روز پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه در مقابل اداره­ی آموزش و پرورش این شهر تجمع کردند. آن­ها در تجمع اعتراضی خود، به رسمیت شناختن حق اعتراض و تجمع معلمان، افزایش حقوق و پرداخت مطالبات، استخدام معلمان حق التدریسی، تغییر ساختار عمومی آموزش و پرورش، لغو احكام صادره علیه معلمان، ارتقای كیفیت آموزش، افزایش سرانه­ی آموزشی، داشتن كانون­های صنفی مستقل، نهادینه كردن سیستم دموكراتیک در آموزش و پرورش، تغییر نگرش بسته نسبت به آموزش و پرورش، تمركز زدایی و توسعه­ی آزادی بیان در آموزش و پرورش و... را خواستار شدند.

در مراسم دیگری، ده­ها نفر از زنان و مردان این شهر روز جمعه سیزدهم اردیبهشت ماه، به مناسبت روز جهانی کارگر و روز معلم یک برنامه­ی کوه پیمایی جمعی را برگزار کردند و طی آن به قُله­ی ۲۶۴۰ متری سیاه سنگ در منطقه­ی سرشیو صعود کردند. در مسیر حرکت، بسته­های شیرینی و نوشته­های حاوی مطالبات کارگران و معلمان در میان شرکت کنندگان توزیع شد.

- بیش از ششصد نفر از معلمان و فرهنگیان استان کردستان، روز پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه در محوطه­ی اداره­ی آموزش و پرورش مرکزی سنندج در خیابان اکباتان دست به تجمع زدند. شرکت کنندگان در این تجمع پلاکاردهایی را در دست داشتند، که بر روی آن­ها شعارهایی هم چون «عدالت بنويسيد٬ تبعيض بخوانيد»٬ «پاداش سى ساله حق مسلم ماست» و «هم­بستگى خود را با تمام فرهنگيان کشور اعلام می­کنيم» و…، نوشته شده بود. تجمع معلمان و فرهنگیان استان کردستان با سخن رانی شماری از شرکت کنندگان از جمله معلمان اخراجی ادامه یافت و طی آن معلمان هم­بستگی خود را با کارگران و هم چنین فرزاد کمانگر، معلم جوان محکوم به اعدام، اعلام کردند.

- بیش از پانصد تن از معلمان بازنشسته­ی استان کرمانشاه نیز روز پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه در مقابل اداره­ی كل آموزش و پرورش كرمانشاه تحمع کردند و خواستار رسیدگی به مشکلات­شان شدند. معلمان بازنشسته­ی کرمانشاه، که برای سومین بار طی هفته­های اخیر دست به تجمع زده بودند، خواستار پرداخت پاداش پایان خدمت خود به صورتی نقدی شده و با سر دادن شعارهایی، وعده­های دروغین مسئولین رژیم اسلامی را محکوم کردند.

 - در سمنان، به دنبال ممانعت نیروهای انتظامی رژیم اسلامی از راه­پیمایی کارگران سمنان، جمع کثیری از کارگران این شهر در مقابل ساختمان خانه­ی کارگر تجمع کردند. کارگران پلاکاردهایی در دست داشتند، که در آن­ها خواستار لغو قراردادهاى موقت، تامین امنیت شغلى، افزایش دست­مزد متناسب با تورم، حل مشكل مسكن و ایجاد اشتغال و مقابله با بیكارى کارگران شده بودند.

- در تهران، در حالی که هر ساله خانه­ی کارگر به مناسبت روز جهانی کارگر مراسم فرمایشی خود را در استادیوم شیرودی، در مرکز شهر تهران، برگزار می­‌کرد تا بیش­ترین کارگران بدون وجود مشکلی از لحاظ رفت و آمد در مراسم شرکت کنند، در این سال مراسم خود را به منطقه­ی پونک - که منطقه­‌ای خالی از سکنه و سوت و کور است­- انتقال داد. دلیل اصلی تغییر محل برگزاری مراسم فرمایشی خانه­ی کارگر، هراس از شرکت وسیع کارگران در این مراسم، بروز اعتراض آن­ها، و تکرار افتضاح و شکست مراسم فرمایشی سال­های پیش بود.

مراسم فرمایشی این سال خانه­ی کارگر در روز چهارشنبه یازدهم اردیبهشت ماه از ساعت سه تا پنج بعد از ظهر در ورزشگاه «خیریه­ی عمل» در منطقه­ی پونک برگزار شد. حدود صد نفر از فعالین کارگری تهران از سندیکای شرکت واحد، اتحادیه­ی آزاد کارگران ایران، سندیکای نقاشان و فلزکاران و مکانیک و جمعی از دیگر فعالین کارگری در کمیته­های پیگیری و هماهنگی، برای طرح مشکلات و مطالبات کارگران در این تجمع به محل برگزاری مراسم خانه­ی کارگر رفتند. اما نیروهای انتظامی و امنیتی که منطقه­ی پونک را زیر نظر داشتند، اجازه­ی ورود به سالن مراسم را به این کارگران ندادند. پس از ورود اتوموبیل علی رضا محجوب، دبیر کل خانه­ی کارگر رژیم اسلامی، به منطقه­ی پونک، فعالین کارگری با او وارد صحبت می­شوند. از او می­پرسند، آیا او دستور داده که فعالین کارگری اجازه­ی ورود به مراسم را نداشته باشند. محجوب می­گوید، چون سندیکای شرکت واحد عضو خانه­ی کارگر نیست، اجازه­ی ورود به این مراسم را ندارد.

رضا شهابی، از اعضای سندیکای شرکت واحد، در پاسخ به علی رضا محجوب می‌گوید: «اگر این مراسم را به خاطر اول ماه مه در این جا برگزار کرده­‌اید، که این خلاف قوانین و مقررات است. شما به عنوان نماینده­ی مجلس تهران که خود را به عنوان نماینده­ی کارگران اعلام می­کنید، خودتان را با این حرکتی که می­کنید زیر سئوال می­برید.»  رضا شهابی به هم راه چند تن از دیگر فعالین کارگری موفق می­شوند در حال گفت و گو با علی رضا محجوب از سد ماموران انتظامی و امنیتی گذشته و وارد سالن مراسم شوند. به گفته­ی رضا شهابی در سالن فقط حدود سیصد و پنجاه نفر حضور داشتند، هیچ پلاکاردی در مورد خواست­های اساسی کارگران به چشم نمی­خورد... او می­گوید، گروهی از حاضران در مراسم خانه­ی کارگر، دانش­جویان دختر و پسر دانش­گاه جامع علم کاربردی بودند که زیر پوشش خانه­ی کارگر است. این دانش­جویان با حدود ده اتوبوس از جلوی دانش­گاه خود به محل برگزاری مراسم خانه­ی کارگر آورده شده بودند.

یکی از مسئولان خانه­ی کارگر در پاسخ به اعتراض فعالین کارگری، که چرا همه­ی کارگران نمی­توانند آزادانه در این مراسم شرکت کنند، می­گوید: «والله من هم مثل شما کارگر هستم، من هم هم­کار شما هستم، ولی خُب به خاطر مسایلی که پارسال اتفاق افتاده، به ما مجوز ندادند. این جا را خود خانه­ی کارگر تدارک دیده. در حقیقت، خانه­ی کارگر از اعضای خودش دعوت به عمل آورده تا از آن­هایی که در انتخابات مجلس هشتم شرکت کردند و به آقای محجوب رای دادند، قدردانی و تشکر شود.» یکی از فعالین کارگری هم در جواب می­گوید: «پس می­شود گفت، که این محفلی خصوصی است و در این جا نمی­توانید اسمی از کارگر و اول ماه مه را ببرید.»

در مراسم دیگری، عصر روز پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه، به فراخوان اتحادیه­ی آزاد کارگران ایران مراسمی در سه راه «نخل تقی» عسلویه برگزار شد. در همان دقایق اول، ماموران انتظامی در محل مراسم اول ماه مه حاضر شده و ضمن جمع آوری پلاکاردهای کارگران و ممانعت از ادامه­ی مراسم، جوانمیر مرادی از اعضای هیات مدیره­ی اتحادیه­ی آزاد کارگران ایران را بازداشت کردند. به دنبال این وضعیت، جمعی از کارگران برای آزادی جوانمیر مرادی به پاسگاه ماموران انتظامی مراجعه کردند، اما طه آزادی عضو علی البدل هیات مدیره­ی این تشکل نیز در مقابل پاسگاه بازداشت شد.

در شهر سنندج، در جریان برگزاری مراسم اول ماه مه، هفت تن از شرکت کنندگان: سوسن رازانی و شیوا خیرآبادی قبل از مراسم و صلاح زمانی، عبدالله نجار، غالب، علی حسینی و بهاالدین صدوقی پس از پایان مراسم بازداشت شدند. سوسن رازانی، شیوا خیرآبادی، عبدالله نجار و غالب حسینی در اداره­ی اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته و سپس در بیدادگاه رژیم اسلامی با قید وثیقه آزاد شدند. آن­ها مجددا روز هفدهم اردیبهشت ماه به اداره­ی اطلاعات سنندج احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند.

 

یک جمع ­بندی فشرده

تلاش و مبارزه­ی کارگران برای برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه را باید در متن شرایط سیاسی موجود در جامعه و توازن نیروی طبقاتی کارگران در نبرد با طبقه­ی سرمایه­دار، دولت و نیروهای سرکوب­گر آن مورد بررسی قرار داد.

بر این اساس، اول ماه مه در ایران، تحت حاکمیت رژیم سرمایه­داری اسلامی، را می­توان به سه دوره­ی کُلی تقسیم کرد:

1- دوره­ی پس از سرنگونی رژیم پهلوی تا سال 1369؛ در ابتدای این دوره، بخش­هایی از کارگران ایران تشکل­های خود اعم از شورا، اتحادیه­، کمیته­ی کارخانه و غیره را به وجود آوردند و با اتکا به وجود این تشکلات و هم چنین وجود فضای آزاد سیاسی - که به یُمن انقلاب کارگران و مردم محروم در سال 57 شکل گرفته بود­- توانستند مراسم روز جهانی کارگر را با شکوه و در ابعاد وسیع توده­ای برگزار کنند. اما با تحکیم حاکمیت رژیم اسلامی، حمله به تشکل­ها و تجمعات سیاسی و کارگری، و برقراری خفقان خونین، ار سال­های 1360 به بعد، و پس از آن نیز به دلیل آغاز و ادامه­ی جنگ با عراق - که فضای استبداد و اختناق را تشدید کرد­- جنبش کارگری وارد دوره­ای از رکود شد و به طبع آن مراسم اول ماه مه نیز در محافل و محلات کارگری و در پاره­ای از کارخانه­ها و مراکز کار به اشکال مختلف و در سطح محدود برگزار می­شد. 

2- در سال 1369، روز اول ماه مه و تعطیلی آن در قانون کار جمهوری اسلامی رسمیت پیدا کرد. این اتفاق مهم بر اثر مبارزه­ی طولانی مدت کارگران برای به رسمیت شناسی و تعطیلی روز جهانی کارگر ممکن شد و یک پیروزی مهم برای طبقه­ی کارگر ایران بود. در پی این اتفاق، سیاست رژیم اسلامی بر این قرار گرفت که با برگزاری مراسم فرمایشی اول ماه مه توسط خانه­ی کارگر خود، امکان برگزاری مراسم مستقل را از کارگران بگیرد. در مقابل، کارگران ضمن تلاش برای برگزاری مراسم مستقل خود در تجمعات و محافل متعدد، تلاش می­کردند که به اشکال مختلف از شرکت در مراسم فرمایشی رژیم اسلامی خودداری کنند و یا با طرح مطالبات طبقاتی خود در این مراسم و سپس ترک آن، سیاست رژیم اسلامی را به شکست بکشانند.

3- در اول ماه مه 1382، تعدادی از کارگران برای اولین بار یک سمینار علنی در کرج برگزار کردند، که محسن حکیمی سخن­ران آن بود. هم چنین فعالین تعدادی از کارخانه­های تهران و کرج نیز مراسمی را به مناسبت روز جهانی کارگر در منطقه­ی آبشار خور در جاده­ی کرج - چالوس برگزار نمودند. اما حرکت تعیین کننده در سنت برگزاری مراسم مستقل و علنی اول ماه مه کارگران در شرایط اختناق رژیم اسلامی، در اول ماه سال 1983 رُخ داد. در این سال، کارگران سقز مراسم روز جهانی کارگر را به طور علنی و با برنامه­ی از پیش تعیین شده در میدان مرکزی شهر و در برابر چشمان حیرت زده­ی نیروهای انتظامی رژیم برگزار کردند، که با استقبال مردم شهر روبرو شد. حمله­ی نیروهای انتظامی رژیم به تجمع کارگران و مردم مبارز سقز و دستگیری هفت تن از فعالین کارگری این مراسم، و اتفاقات پس از آن، به سرعت بر اهمیت این حرکت افزود و موجی از حمایت کارگران در سایر شهرهای ایران و نیز نهادهای بین­المللی و تشکل­های کارگری در اروپا و آمریکا از کارگران زندانی و حق طبقه­ی کارگر ایران در برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه را به دنبال آورد. مراسم اول ماه مه 83 در شهر سقز، نشان داد که کارگران متحد می­توانند مراسم مستقل خود را بر حاکمیت استبداد و اختناق رژیم اسلامی تحمیل کنند. سال­های پس از این تا کنون، دو روند در اول ماه مه در کنار هم پیش رفته­اند.

از یک طرف، کارگران در بسیاری از شهرهای ایران به برگزاری مراسم مستقل و علنی اول ماه مه در پارک­ها و محل­های تجمع عمومی، در کارگاه­ها و کارخانه­ها، در میادین شهرها و در مقابل ادارات ذیربط و... اقدام کردند؛ جشن گرفتند، شیرینی پخش کردند، مسابقات تفریحی و ورزشی ترتیب دادند، و درباره­ی مشکلات خود و نیز مسایل سیاسی جامعه به بحث و گفت و گو پرداختند. و در موارد بسیاری هم برای برگزاری این مراسم، در مقابل حمله­ی نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم اسلامی مقاومت کردند، آن­ها را به عقب نشینی وادار کردند و در مواردی هم آن­ها را مجبور به آزادی هم­کاران و یاران دستگیر شده­ی خود نمودند. یک نکته­ی مهم در برگزاری مراسم اول ماه مه در این سال­ها، شرکت وسیع خانواده­های کارگری و هم چنین کودکان کار و انجمن­های مدافع آن­ها و دانش­جویان در این مراسم بوده است.

از طرف دیگر، فعالین جنبش کارگری با قرار و مدارهای از قبل و با بسیج کارگران در مراسم فرمایشی خانه­ی کارگر رژیم اسلامی شرکت کرده و با طرح مطالبات طبقاتی خود، این مراسم را به دادگاه کارگران برای محاکمه­ی طبقه­ی سرمایه­دار، رژیم اسلامی و نهادهای به اصطلاح کارگری آن تبدیل کردند. و بدین ترتیب، این مراسم فرمایشی را به مدت چندین سال پی در پی به شکست کشاندند. ترک مراسم فرمایشی خانه­ی کارگر پس از بهم زدن برنامه­ی آن و ادامه­ی حرکت کارگران در خیابان­های تهران، در حالی که هزاران کارگر متحد راه پیمایی می­کردند و مطالبات طبقاتی خود را فریاد می­زدند، اهمیت این وجه از فعالیت کارگران در روز جهانی کارگر را دوچندان می­کند. کارگران با راه پیمایی در خیابان­های اصلی و پُر جمعیت تهران، مردم بسیاری را متوجه روز اول ماه مه و مطالبات طبقاتی خود کرده و حس دوستی و حمایت آن­ها را از خود جلب نمودند. به طوری که در هنگام حمله­ی نیروهای انتظامی و سرکوب گر رژیم اسلامی به آن­ها برای بهم زدن صف راه­پیمایی و دستگیری کارگران، بارها مردم حاضر در خیابان­های شهر از آن­ها دفاع کردند.

یک نکته­ی مهم دیگر اول ماه مه در این سال­های اخیر، قطع­نامه­های رادیکال و طبقاتی مراسم روز جهانی کارگر است. در این قطع­نامه­ها، شعارها و مطالباتی درباره­ی مساله­ی بیکاری، تامین بیکاران از طریق بیمه­ی بیکاری، و ضرورت امنیت شغلی کارگران وجود دارد، که نشان می­دهد کارگران به نتایج زیان بار پدیده­ی بیکاری بر کل طبقه­ی کارگر پی برده­اند و تلاش می­کنند بر جدایی صف کارگران شاغل از کارگران بیکار غلبه کنند و به مثابه یک طبقه­ی واحد در مقابل بیکار سازی­ها قرار گرفته و علیه آن مبارزه کنند. علاوه بر این، شعارهايی چون «مرگ بر سرمايه»، «آزادی برابری، اين است شعار مردمی» و به خصوص شعار «ما انرژی هسته­ای نمی­خواهيم، دست مزد صد و هشتاد و سه هزار تومان هم نمی­خواهيم، ما کار می­کنيم که زندگی کنيم، زندگی نمی­کنيم که کار کنيم»، نشان دهنده­ی آگاهی طبقاتی کارگران است. پیام روشن کارگران در اين شعار آن است، که کارگران جامعه­ای را می­خواهند که کار در آن نه منشاء استثمار، بلکه عامل رفاه و آسایش آن­ها باشد. کارگران در این شعار، به رژیم اسلامی و تبلیغات «هسته­ای» آن یک «نه!» بزرگ گفتند و نشان دادند مخالف جنگ و مدافع صلح و آزادی هستند.

اما در کنار این آگاهی طبقاتی امید دهنده، ضعف­هایی نیز در مراسم اول ماه مه - در متن شرایط عمومی طبقه­ی کارگر، میزان آگاهی طبقاتی و چگونگی مبارزه­ی ضدسرمایه داری آن - به چشم می­خورد، که به اختصار به آن­ها اشاره می­کنم:

- در قیاس با جمعیت کل طبقه­ی کارگر، هنوز تعداد کمی از کارگران چه در تهران و چه در شهرهای دیگر در مراسم اول ماه مه شرکت می­کنند. وجود فضای اختناق و سرکوب رژیم اسلامی، عدم آگاهی طبقاتی عموم کارگران به اهمیت وجود این روز و ضرورت شرکت فعال در آن، و همین طور مشکلات کمرشکن اقتصادی که امان کارگران و خانواده­های آن­ها را بریده است، از عوامل اصلی عدم شرکت وسیع کارگران در مراسم اول ماه مه هستند. اما علاوه بر این­ها، یک عامل مهم دیگر عدم وجود تشکل­های سراسری طبقه­ی کارگر است. اگر چنین تشکل­هایی وجود ­داشتند، حتما در وضعیت کمی و کیفی مبارزه­ی کارگران علیه سرمایه­داری تغییرات بسیاری به وجود می­آمد و از جمله، با کار آگاه­گرانه و سازمان­گرانه می­توانستند تعداد به مراتب بیش­تری از کارگران را برای شرکت در این روز سازمان دهند.

- در همین رابطه، باید به حضور کم زنان کارگر هم اشاره کرد. نگاه جنسیتی به زنان کارگر شاید یک عامل اصلی شرکت کم زنان کارگر در مراسم روز اول ماه مه است. به خصوص اگر در نظر بگیریم، که در شعارها و قطع­نامه­های اول ماه مه به مسایل خاص این بخش از طبقه­ی کارگر توجه چندانی صورت نمی­گیرد و در مبارزات روزمره­ی کارگران هم از حقوق آن­ها کم­تر دفاع می­شود. این مساله­ی بسیار مهمی است، که نه فقط برای مراسم اول ماه مه، بلکه در تمامی مبارزات کارگری باید هر چه زودتر رفع شود. و برای آن فقط نباید از فعالین کارگری مرد انتظار داشت، بلکه خود زنان کارگر هم باید آستین بالا بزنند و علی­رغم تمامی مشکلاتی که بر سر راه دارند، مُهر مسایل و مشکلات خاص خود را بر مبارزات کارگری بکوبند.

- در مورد کودکان کارگر هر چند در قطع­نامه­های اول ماه مه سال­های اخیر مطالبه­ی «لغو کار کودک» مطرح می­شود، اما در عمل، چندان شاهد حضور سازمان یافته­ی کودکان کارگر در صف کارگران و شعارها و مطالبات خاص آنان در باندرول­های مراسم­های اول ماه مه نبوده­ایم.

اهمیت این مساله به خصوص در این است که کودکان کارگر، فرزندان طبقه­ی کارگر هستند و نفس به کار گرفتن آن­ها توسط  نظام سرمایه­داری برای تحمیل شرایط سخت­تر کار و دست­مزدهای پایین­تر به طبقه­ی کارگر است. به علاوه­ی این که به کار گرفتن کودکان کارگر، و محروم کردن آن­ها از حق آموزش و بازی و تفریح، یک جنایت در حق آن­ها است و قطعا باید جُرم شناخته شود.

- متاسفانه باید به مساله­ی غیبت کارگران بازنشسته و سال­خورده و عدم توجه جدی به شعارها و مطالبات خاص آن­ها در مراسم اول ماه مه هم اشاره کرد. این بخش از کارگران - که آیینه­ی تمام نمای طبقه­ی کارگر هستند­- پس از ده­­ها سال کار و زحمت، در حالی که باید سال­های پیری خود را در آسایش و احترام بگذرانند، اما باز هم مجبورند به علت فقر اقتصادی به کارهای سابق خود و یا دست­فروشی و... ادامه بدهند. دفاع از حقوق و احترام انسانی این کارگران، در واقع دفاع از امروز و فردای کل طبقه­ی کارگر است.

- در مورد کارگران افغانی هم وضعیت به همین شکل است. در قطع­نامه­های سال­های اخیر از حق این بخش از طبقه­ی کارگر در ایران دفاع می­شود، اما در مراسم روز اول ماه مه از آن­ها و از شعارهای دفاع از آن­ها خبری نیست. این مساله هر چند که در هر روز سال اهمیت خاص خود را دارد و جنبش کارگری در ایران موطف است هر روز و هر جا که به حقوق انسانی این کارگران تعرض می­شود، از آن­ها دفاع کند، اما به خصوص در روز اول ماه مه این مساله اهمیتی دوچندان دارد.

اول ماه مه، روز هم­بستگی جهانی طبقه­ی کارگر است. این روز تجلی هم­بستگی کارگران، مستقل از جنسیت، مذهب، نژاد، نوع کار و... علیه ستم و استثمار سرمایه­داری است. به امید روزی که کارگران ایران - از کارگر زن و مرد، کارگر شاغل و بیکار، کارگر متولد ایران و افغانستان، کارگر یدی و فکری، کارگر پیر و جوان و کودک­- توسط تشکل­های طبقاتی و سراسری خود در مراسم اول ماه مه شرکت کنند و نویدبخش مبارزه­ای متحد علیه سرمایه­داری و برپایی دنیایی آزاد و برابر باشند.

 

توضیح: پیش از این در دفتر بیست و سوم «نگاه»، مارس 2009، درج شده بود.