ملاحظاتی درباره­ی اعتصاب کارگران معدن بافق

 

خسرو غلامی

 

دومین اعتصاب کارگران معدن مرکزی بافق روز چهارشنبه دوازدهم شهریور، پس از شانزده روز به پایان رسید. با آزادی تمامی کارگران زندانی و اطمینان از لغو واگذاری ٢٨/۵ درصد سهام معدن به بخش خصوصی و قبول دیگر خواسته­های کارگران، اعتصاب پایان یافت و آن­ها به سر کار خود بازگشتند. معدن­چیان بافق پیش از این نیز در خرداد و تیر سال جاری، تجربه­ی یک اعتصاب قدرتمند سی و نه روزه را پشت سر گذاشته بودند.

در جریان اعتصاب­های کارگران معدن بافق و پس از پایان آن، تحلیل و بررسی جوانب مختلف این اعتراض، یکی از مباحث مهم در میان محافل و مجامع کارگری بود. بدون شک دلیل پرداختن به این اعتصاب توسط صاحب­نظران کارگری، اهمیت و تاثیر بسزایی است که این حرکت در جنبش مطالباتی کارگران ایران دارد. جنبشی که زنده و پویاست، خواسته­های سراسری خود را دارد و هر روزه به شکل­های مختلف، مطالبات­اش توسط کارگران و فعالین کارگری اعلام می­گردد. برای درک وجود واقعیت این جنبش، نیازی نیست که راه دوری برویم، فقط کافی است که نگاهی به روزنامه­ها و سایت­های رسمی بیندازیم تا نمایش اعتراض­های روزانه­ی کارگران، ما را به این حقیقت نزدیک­تر کند. کارگران معدن بافق در اعتصاب با شکوه خود، پرچم بخشی از مطالبات جنبش جاری، که پیشاروی همه­گان جریان دارد، را به اهتزاز در آوردند.

مهم­ترین ویژگی حرکت معدن­چیان بافق این بود که از همه­ی شکل­های اعتراضی کارگری استفاده کردند. آن­ها برای پیگیری مطالبات خود، بار دیگر به اعتصاب روی آوردند. اما پس از بازداشت نمایندگان­شان، در مراکز دولتی تجمع و تحصن کردند و مهم­تر از آن، طولی نکشید که خانواده­های­شان و دیگر مردم شهر به آن­ها پیوستند. این هم­دلی و هم­بستگی بر اساس هیچ توصیه و یا نصیحت اخلاقی انجام نگرفت، بلکه محتوای مطالبات کارگران و منافع مشترک مردم شهر، آن­ها را در کنار هم قرار داد. این منافع چیری نبود جز تامین امنیت شغلی، امن بودن محیط کار و پایان دادن به زندانی کردن کارگران، افزایش دست­مزدها و به عبارت دیگر داشتن آسایش و رفاه بیشتر برای خود و خانواده­هایشان. اعتصاب پنج هزار کارگر بافق، اعتراضی متحدانه در مقابل تهاجم سرمایه­داری ایران به کار و زندگی و معیشت معدن­چیان بود. تهاجمی که سال­هاست بر اساس سیاست­های نئولیبرالیستی خصوصی­سازی تدوین و اجرایی شده و چیزی جز فلاکت برای کارگران به ارمغان نیاورده است.

اما در جریان این حرکت اعتراضی، نه تنها کارگران معدن و مردم شهر بافق به دنبال خواسته­های خود بودند، بلکه هم­چنین بخشی از مقام­ها و مسئولین محلی نیز به خاطر منافع­شان، در کنار این اعتصاب و تحصن قرار داشتند. آشکار بود که در کشاکش تقسیم سهام معدن، صاحبان سرمایه­ی محلی با حمایت از اعتراض کارگران و هم­راهی با آن­ها، سهم خود را می­خواستند. اگر چه آن­ها در روند اعتصاب و مذاکرات با نمایندگان دولت و نتایج حاصله از آن حضور داشته و در این پروسه ایفای نقش کردند، اما این هم­سویی درازمدت نیست. به این دلیل ساده که در آینده­ی نزدیک منافع و خواسته­های متفاوت کارگران با سرمایه­داران آشکارتر می­شود و به طور غریزی، این هم­راهی ترک خواهد برد.

اعتصاب کارگران معدن بافق علاوه بر این که خواست لغو خصوصی­سازی­ها و به عبارت دقیق­تر خصوصی کردن­ها را پیشاروی جنبش کارگری و جامعه قرار داد، بلکه دیگر مطالبات کارگران را برای رفاه و بهبود زندگی خود مطرح کرد. از سوی دیگر، این اعتراض کارگری بار دیگر نیاز مبرم مبارزه برای خواست به رسمیت شناختن حق اعتصاب را دو چندان کرد. مادام کارگران از حقوقی شناخته شده و بین­المللی مانند حق اعتصاب و حق ایجاد تشکل کارگری بدون دخالت دولت و سرمایه­داران محروم باشند، بازداشت و محاکمه­ی آن­ها به بهانه­های امنیتی دور از انتظار نیست. طرح و پیگیری و تثبیت این خواسته­ها می­تواند گام مهمی در پیشروی­های بعدی برای تحقق مطالبات کارگران در برابر سرمایه­داران باشد.

نکته­ی مهم دیگر اعتراض­های کارگری در بافق، که بسیاری به درستی به روی آن تاکید داشتند، تصمیم گیری جمعی بر اساس تشکیل مجمع عمومی خود کارگران در زمان اعتصاب و تحصن بود. مجمع عمومی اگر چه ابزار مستقیم اراده­ی جمعی کارگران محسوب می­شود، اما برای کارگران معدن جای تشکل را نمی­گیرد و فقط ظرفی برای دوران اعتصاب بود. آن چه کارگران لازم دارند، ایجاد تشکل کارگری است. بدون شک کارگران می­توانند از درون همین مجامع عمومی، تشکل خودساخته را پایه­ریزی و اعلام کنند. تشکلی که البته مهم­ترین رکن آن و بالاترین مرجع تصمیم گیری­اش، مجمع عمومی خود کارگران باشد.

و در آخر این که خبرها و تصاویر منتشره از اعتصاب و تحصن کارگران معدن بافق نشان داد که فردگرایی و خودمحوری در میان آن­ها جایی نداشت. آن چه که معدن­چیان بافق تجربه کردند، یادآوری و بازخوانی این نکته­ی مهم بود که کارگران، نمایندگان آن­ها و فعالین جدی جنبش کارگری برای پیشبرد مطالبات­شان، بیش از پیش نیازمند تکیه بر اراده­ی جمعی، تعامل و هم­راهی یک­دیگر هستند.

بیست و ششم شهریور ١٣٩٣

kh.gholami@hushmail.com